صفحه اصلی
درباره ما
گالری تصاویر
مقالات
امکانات
کروکی دفتر
تماس با ما
ارتباط با ما
مقالات سایت
جدیدترین و جذاب ترین مطالب و مقالات درباره ازدواج
چطور جلسه اول و دوم خواستگاری را بگذرانیم؟
وقتی از مهم ترین و سرنوشت سازترین مراحل زندگی یک دختر یا پسر حرف می زنیم، از چه چیزهایی یادمان می آید؟ مدرسه رفتن، گواهینامه گرفتن، دانشگاه رفتن، ازدواج، انتخاب شغل و… برای کدام یک از این امور نباید آموزش های خاص ببینیم و آمادگی های قبلی پیدا کنیم؟ صرف رسیدن به سن گواهینامه دلیل بر موفقیت در این کار نیست. این که تو رانندگی را دوست داری، یا اینکه ماشین هم خریدی یا پول خرید ماشین را هم داری، کفایت نمی کند؛ بلکه باید در کلاس آیین نامه شرکت کنی، چندین جلسه عملی ببینی و با ریزه کاری ها، قواعد و قوانین آشنایی پیدا کنی تا بتوانی نتیجه مطلوب را در آزمون رانندگی کسب کنی. ازدواج نیز به عنوان یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین یا حتی مهم ترین و سرنوشت سازترین قسمت زندگی، نیاز به آموزش، یادگیری، مطالعه و مشورت بسیار دارد و این مطلب آنقدر دقیق است که حتماً باید برای هر مرحله ای که جلو می روی، اطلاعات و ریزه کاری های متناسب با آن را یاد بگیری. بنابراین خواستگاری که از اولین قدم های ازدواج به حساب می آید، واقعاً یک هنر است و تکنیک می خواهد. این طور نیست که سۆالی بپرسی و پاسخی بشنوی و پاسخی بگویی و تمام شود. بلکه باید سوالاتی ظریف و با دقت کامل بپرسی و پاسخ هایی صادقانه و برخواسته از اندیشه ها و باورها بدهی و باید شنیده ها را تجزیه و تحلیل کنی و برداشتها را به مشورت بگذاری. اگر تعداد جلسات خواستگاری بیشتر شد و یا زمان جلسات طولانی شد، اصلاً نگران نباشید. یک عمر زندگی ارزش چند ساعت و چند روز وقت گذاشتن بیشتر را دارد. باید با ملاک ها و معیارهای صحیح آشنا شویم، آن ها را با گفته ها و شنیده ها مطابقت دهیم و اگر به نتیجه نرسیدیم، برای برداشت درست حتماً مشورت کنیم. دقت کنید: همیشه یک پسر یا دختر خوب، الزاماً همسر خوبی نیست! پس باید بفهمیم که آیا این پسر یا دختر خوب، دارای ملاک های همسر هم هست؟! و فهم این مطلب ظریف و مهم نیاز به یک نقشه دقیق از قبل طراحی شده دارد که ما می خواهیم به کمک هم این نقشه را ترسیم کنیم. جلسه اول به چشم خریدار نگاه کنید: چون قرار است با هم راحت حرف بزنیم، این عنوان را انتخاب کردم. می دانم شما باهوشید و تا چشمتان به عنوان مطلب افتاد، همه حرفی که می خواهم بگویم را حدس زده اید! اما باز هم ادامه نوشته را مطالعه کنید، یقیناً ضرر نخواهید کرد! جلسه اول خواستگاری را به بررسی مطالب ظاهری سپری کنید. آیا صورت و شکل ظاهری پسری که به خواستگاری شما آمده یا دختری که به خواستگاری او رفته اید، را می پسندید؟! اندام کلی، کوتاهی یا بلندی قد، رنگ پوست و نوع لهجه و گویش او را چطور؟! اگر همین موارد از نظر شما غیر قابل تحمل است، دیگر نیازی به ادامه صحبت و قرار جلسات بعدی نیست. اگر ایده آل شماست که چه بهتر، و اگر نیست آیا در صورت توافق در مطالب بعدی و داشتن سایر ملاک ها ظاهر او برایتان قابل تحمل هست یا خیر؟! پس در صورتی ادامه دهید که یا ایده آل باشد یا قابل تحمل! علاوه بر ظاهر طرف مقابل، می توان مطالب ظاهری دیگری از قبیل: سر و وضع و نوع پوشش، ظاهر خانه یا ماشین، رعایت آداب نشستن، خوردن، راه رفتن، کفش پوشیدن و کفش درآوردن، نوع خنده، خجالتی بودن یا نبودن، اضطراب داشتن یا نداشتن، وقار یا سبکی و… را در همین جلسه مورد بررسی قرار داد و در صورتی که نکته قابل توجهی مشاهده شد که با ملاک ها و معیارهای مهم و درجه یک شما منافات داشت، یا جلسات بعدی را اصلاً پیگیری نکنید و یا حتماً در جلسات بعدی لابه لای صحبت ها، روی این نکته زوم کنید!! برای اینکه در این جلسه ظاهراً خیلی هم بیکار نباشید سعی کنید توپ را به داخل زمین طرف مقابل بیاندازید و از او بخواهید صحبت کند و شما بیشتر شنونده باشید یا اگر اصرار کرد که شما بپرسید، یک سۆال کلی برای اینکه تمام مدت او حرف بزند، کافی است. مثلاً بپرسید: همسر ایده آل شما باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟! جلسه دوم از کلیات روحیه شخصی خود پرده بردارید: در این جلسه لازم نیست به جزئیات زندگی خود و روحیات و شخصیت خود بپردازید. وقتی هنوز معلوم نیست که چقدر باهم به تفاهم و توافق برسید پس نیازی نیست که یکجا از همه اسرار و ریز زندگی خود پرده بردارید. احتیاط در آن است که گام به گام پیش بروید. بهتر است این جلسه را به یک بحث دو طرفه مبدل کنید و به ازای هرچه می گویید، از طرف مقابل نیز اطلاعات طلب کنید. این بار کلیات روحیه و شخصیت خویش را تماماً تعریف کنید و نظر طرف مقابل خود را راجع به اینچنین شخصیت و روحیاتی جویا شوید. مثلاً اینکه: من کلاً بسیار آرامم و از هیجان خوشم نمی آید، اهل ریسک نیستم، خیلی هم اهل میهمانی ها و رفت و آمدها نیستم، زیاد عصبانی می شوم یا بر عکس این مطالب. پس هر روحیه ای را که از روحیات خود برای طرف مقابل تعریف کردید از او دو سۆال بپرسید: – نظر شما درباره این روحیه چیست؟! – آیا شما هم دارای چنین روحیه ای هستید یا نقطه مقابل آن را دارید یا همین روحیه را در درجه ای کمتر یا بیشتر دارا هستید؟! برگرفته از: سایت موسسه راه روشن
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
معیارهای یک همسر خوب!
ازدواج انتخاب مهمی است. شاید بتوان گفت مهم تر از هر انتخاب دیگری در زندگی. از تحصیل و کار گرفته تا تصمیم های ریز و درشت دیگری که می گیرید. ازدواج آخرین برگ برنده ای است که در زندگی رو می کنید. پس باید درست انتخاب کنید تا خوشبخت باشید. ما در اینجا معیارهای همسر خوب را برای شما عنوان می کنیم. معیارهایی که می توانند برگ آخر شما را زرین تر کنند. 1) شایستگی خانواده محیط رشد و نمو در فکر و روح و اخلاق و اعمال انسان تأثیر به سزا دارد. وقتی برای گیاه فرق می کند در چه خاک و آب و هوایی رشد کند، چطور برای انسان فرقی نکند؟ پس این مهم است که همسر آینده ی یک جوان در چه خانواده ای و با چه دیدگاه ها و گرایش هایی بزرگ شده است. امام صادق (ع) می فرمایند: « از خاندان صالح و شایسته همسر انتخاب کنید که نطفه و وراثت اثر (پنهانی و ناخواسته در فرزند و نسل شما) دارد.» 2) اخلاق بعد از باورهای دینی شاید هیچ عاملی در خوشبختی انسان و شیرینی زندگی به اندازه ی اخلاق تأثیر نداشته باشد. اخلاق خوب، کمبودهای جسمی و جمال و زیبایی را جبران می کند. بارها مشاهده شده همسرانی که از جهت مالی و جمال در حد متوسط بلکه پایین تر بوده اند، به سبب اخلاق نیکویی که داشته اند از زندگی گرم و صمیمی برخوردار بوده اند؛ تا آنجا که زبان زد دیگران واقع شده اند. در نقطه ی مقابل، چه بسیارند همسرانی که با داشتن رفاه مادی فراوان در بهترین اتومبیل ها سوار و به سوی زیباترین ویلاها در حرکت بوده اند، اما از دست اخلاق بد یکدیگر و نیش و کنایه ها و زخم زبان ها آرزوی مرگ کرده اند…. برای تأکید بر اهمیت اخلاق توجه به این سخن پیامبر اکرم(ص) لازم است که فرمودند: « کامل ترین فرد از جهت ایمان آن کسی است که اخلاقش از دیگران بهتر است و نسبت به خانواده خود بیشتر مهر و مدارا می کند. » 3) عقل و درایت نقش عقل در زندگی بر کسی پوشیده نیست و نادانی و نفهمیِ شریک زندگی، زندگی را بر انسان سخت می کند تا آنجا که قدیمی ها می گفتند: « صد سال گوشه ی زندون، یک ساعت با آدم نادون »!! و در روایت هم می خوانیم: « بپرهیز از ازدواج با احمق و کم عقل، چرا که همنشینی با او تباه کردن عمر است.» اما چگونه می توان عقل و درایت را در کسی تشخیص داد؟ اول از روش و منش خانواده و بستگان نزدیک، چون درصد قابل توجهی از عقل و درایت تحت تأثیر وراثت و محیط است. و بعد از آن، با دقت در رفتار، گرایش ها و سخنان شخص می توان به میزان عقل او پی برد. برای تأکید بر اهمیت اخلاق توجه به این سخن پیامبر اکرم(ص) لازم است که فرمودند: « کامل ترین فرد از جهت ایمان آن کسی است که اخلاقش از دیگران بهتر است و نسبت به خانواده خود بیشتر مهر و مدارا می کند.» 4) روحیه ی حق پذیری گاهی کسی حقیقتی را نمی داند و به همین جهت به آن عمل و از آن پیروی نمی کند. اما همین که متوجه گمراهی و ناآگاهی خود شد، دیگر از آن دست بردار نیست و به راحتی طریق نادرست گذشته را کنار می گذارد. با این روحیه ارزشمند همه ی کاستی ها قابل جبران است. اما اگر انسان بر اثر جهل یا تعصب بیجا بر سخن یا عمل خود پافشاری کند و حتی بعد از روشن شدن نادرستی خط مشی خود هم از آن دست برندارد، با چنین روحیه ای نمی توان زندگی کرد. لذا با دقت در رفتار خانواده و شخص مورد نظر و با پرسیدن برخی مسائل از او و نیز تحقیق از اطرافیان، تا جایی که ممکن است از حق پذیر بودن همسر آینده اطمینان پیدا کنیم. 5) هماهنگی و تناسب ( کُفویت ) ضرورت این ویژگی نا گفته پیداست، که هرچه دو همسر با هم هماهنگ تر و متناسب تر باشند زندگی شیرین تر خواهد بود. البته تناسب و هماهنگی هم دو بخش می شود: 1) ضروری و واجب 2) بهتر و مستحب بخش اول همان هماهنگی در باورهای دینی و اعتقادات، تعهدات دینی و اخلاق است و بخش دوم مواردی مثل تناسب در وضع مالی، تحصیلات و میزان تفاوت سنی را در بر می گیرد.اگر شخص مقابل از جهت ایمان و اخلاق فوق العاده باشد و از فخرفروشی و غرور به دور باشد، باید در موارد دسته ی دوم کوتاه آمد و از آنها صرف نظر نمود. 6) زیبایی نسبی و دل نشین بودن گرچه زیبایی نمی تواند انگیزه ی اصلی انسان برای ازدواج باشد و شرایط دیگر در اولویت است،طبیعی است که زیبایی نسبی و از آن مهم تر دلنشین بودن لازم است.اگر ملاقات و گفتگو با فرد مورد نظر برای انسان دلنشین نباشد، می توان دیدار و گفتگو را تکرار کرد و اگر باز هم نتیجه ی مطلوب حاصل نشد ازدواج توصیه نمی شود، حتی اگر اطرافیان اصرار کنند. شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: « من می خواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم علاقه دارند زن دیگری را به همسری خود در آورم.» حضرت فرمودند: « زن دلخواه خودت را بگیر و آن را که پدر و مادرت می خواهند( و به او علاقه نداری) ترک گو.» ( البته روشن است که حضرت در موقعیتی این توصیه را فرموده اند که همسر دارای شرایط مناسب بوده است، ولی پدر و مادر مخالفت می کرده اند. منبع: راه روشن
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
این طوری موانع ازدواج را بردارید!
قبول دارم که بعضی مسائل مانع ازدواج است و با وجود آن ها نمی توان ازدواج کرد، اما نکته ی مهم این است که اگر به سبب آن مانع، از ازدواج چشم بپوشیم، نیاز به ازدواج از بین نمی رود. کار روز به روز سخت تر می شود و این دغدغه به یک گره فکری تبدیل خواهد شد. باید برنامه ای برای رفع مانع بریزیم تا خیالمان راحت شود که این مانع تا مدتی دیگر-با لطف خداوند- برطرف خواهد شد. اکنون به مهم ترین موانع ازدواج و برنامه ی پیشنهادی برای رفع آن اشاره می کنیم. 1) بیکاری پیشنهاد: 1) به طور جدی تحقیق و مشورت را شروع کنیم. 2) به فکر کار خاصی مثل پشت میز نشستن یا درآمد زیاد نباشیم، بلکه بدانیم تلاش برای کسب روزی امری است واجب و نوعی عبادت و افتخار به شمار می آید و برکت با خداوند است. 3) قانع باشیم و همین که زمینه ی کار مناسب و حقوق حداقل فراهم شد، برای ازدواج اقدام نماییم و بر خداوند توکل کنیم. 2) نداشتن امکانات از استدلالات ناصحیح اما شایان توجه این است که پدرها و مادرها می گویند: « ما در آغاز زندگی از صفر شروع کردیم و هیچ امکاناتی نداشتیم. ولی کم کم خداوند لطف کرد و همه چیز درست شد. » اما نوبت به فرزندانشان که می رسد توقع دارند نسل جوان همه چیز داشته باشند و از خواستگار دخترشان توقع داشتن خانه، خودرو و امکانات دیگر دارند. پیشنهاد: اگر جوانی جرأت و شهامت کار کردن را دارد و تن پرور و تنبل نیست و زمینه ی کار برایش فراهم شده، اما هنوز درآمد زیاد و امکانات زیاد فراوان ندارد، باید به سرگرفتن ازدواجِ او کمک کنیم. خانواده ی دختر و خانواده ی پسر باید با آسان گرفتن امر ازدواج و آموختن درس قناعت و تحمل و نیز یادآوری سختی هایی که با یاری خداوند به آسانی تبدیل شده، زمینه ی زندگی را برای دو جوان فراهم کنند و بدانند که پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: « هر کس از ترس خرج و نفقه ازدواج نکند، به خدا بدگمان گشته در حالی که خدای تعالی در قرآن می فرماید: « ازدواج کنید که اگر فقیر باشید خداوند شما را از عنایت خود بی نیاز می گرداند. » از سوی دیگر ازدواج خودش یکی از عوامل افزایش روزی است؛ همانطور که پیامبر عزیزمان فرموده اند: « ازدواج کنید زیرا همسر برای شما سبب روزی است.» 3) تحصیل پیشنهاد: دختران هنگامی که به سن ازدواج می رسند و خواستگاری مقبول و موجه دارند، او را رد نکنند چرا که اولویت برای هر زن، همسرداری و مادری است و او اگر توانست این وظیفه را کامل انجام دهد و در کنار آن آمادگی و توان خدمتی افزون تر را هم به جامعه دارا بود، آن وقت به کار دیگر بپردازد. پس شایسته است اول ازدواج کند و آنگاه، با فکر، مشورت و نظرخواهی از همسر و افراد آگاه و دلسوز بررسی کند که آیا ادامه ی تحصیل به نفع زندگی او و جامعه هست یا نه؟ بدیهی است تحصیل در همه ی رشته ها و همه ی محیط ها مفید نیست بلکه برای بانوان ادامه ی تحصیل با چند شرط می تواند مفید باشد: 1) آن رشته برای جامعه مفید و لازم باشد. 2) دانش آموختگان شایسته در آن رشته به اندازه ی کافی نباشند. 3) این خانم استعداد تحصیل توأم با موفقیت را در آن رشته داشته باشد و این نکته را استادان متعهد و متخصص تأیید کنند. 4) از سلامت محیط و تأثیرناپذیریِ خودش از موارد منفی مطمئن باشد. در این نکته باید دقت بیشتری به خرج داد زیرا چه بسیار افرادی که با انگیزه های خیر وارد دانشگاه شده اند ولی پس از مدتی، به علت نادرست بودن محیط آن دانشکده نه تنها از فکر خدمت به دیگران منصرف شده اند، بلکه گوهر ایمان و عبادت و ارزش های اخلاقی خود را هم از دست داده اند. 5) همسر راضی باشد و به اولویت نخست یعنی ایفای وظایف همسری و مادری آسیب نرساند. بنابراین پس از ازدواج اگر شرایط پیش گفته محرز شد می تواند با اطمینان خاطر و امنیت بیشتر به تحصیل ادامه دهد، وگرنه صلاح دراین است که به زندگی خود برسد و از تعقیب هدف والای زندگی بازنماند. 4) مخالفت والدین اگر کسی خیلی مایل به ازدواج باشد اما پدر و مادرش به هر دلیل مخالف باشند، وظیفه ی او چیست؟ پیشنهاد: ابتدا باید تحقیق و بررسی کرد علت مخالفت ایشان چیست. در این زمینه می توان از فکر و نظر افراد آگاه و دلسوز کمک گرفت. اگر مخالفت آنان منطقی و به صلاح فرزند است، باید با کمک خودشان راهکار مناسب را پیدا کنند و تا زمان مهیا شدن شرایط، فرزند صبر کند و والدین هم به فکر مقدمات ازدواج او باشند. اما اگر مخالفت آنان منطقی نیست، در این صورت فرزندان باید از بحث و جدل و خدای ناکرده بی احترامی به والدین بپرهیزند و با کمک خواستن از فرد عاقل و موجه در بین بستگان یا دوستان و واسطه قرار دادن آن فرد، پدر و مادر را آگاه و ایشان را با ازدواج فرزندشان موافق گردانند. بارها تجربه شده وقتی فرزندان احترام والدین را نگه داشته و فردی موجه را واسطه قرار داده اند،پدر و مادر هم حق را پذیرفته اند. به عکس، وقتی فرزندان به جدل با والدین مشغول شده اند، کار سخت تر و گاهی به نزاع و گرفتاری های دیگر منجر شده است. منبع: راه روشن
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
عشق های مبتذل و ازدواج های بی سرانجام
به طور کلی، ازدواج به دنبال پاسخ دادن به یکسری نیازهای رواشناختی انجام می گیرد. یعنی ازدواج ساز و کار فرهنگ پذیرفته و متمدنانه ای است برای زمینه سازی ارضای نیازهایی که نیاز جنسی فقط یکی از آنهاست. در واقع نیازهایی دیگر مانند نیاز به تعلق، امنیت، احساس ارزشمند بودن، مسئولیت پذیری، احساس استمرار درباره دستاوردها – از جمله فرزندان – استمرار نسل و نیاز به قابل پیش بینی بودن امور مهم از جمله روابط انسانی معنادار، همگی، جزء نیازهایی هستندکه در یک ازدواج سالم می توان به آن پاسخ داد. منظور از نیاز به استمرار که منعکس کننده نیاز پایه ای تر پیش بینی پذیری امور است، آن است که افراد ترجیح می دهند اگر رابطه عاطفی معناداری با کسی دارند، به آن استمرار ببخشند. پیمان ازدواج نیز از طریق زمینه سازی تعهد متقابل این استمرار را پیش بینی می کند. از آنجا که فرد از طریق ازدواج خود را درون قاعده و چهارچوبی حس می کند، با فرض اینکه طرف مقابل با او خواهد ماند، می تواند با امنیت خاطر روی این رابطه سرمایه گذاری کند. آنچه برشمردیم، به طور کلی، مجموعه ای از عوامل روانشناختی ازدواج بود. در سال های اخیر بنا به گزارش ها و آمارهای منتشر شده از سوی مسئولین، شاهد بالا رفتن سن ازدواج بوده ایم. به طور طبیعی، وقتی سن ازدواج بالا می رود، ارضای نیازهای یادشده که اصیل و انسانی هم هستند، به تعویق می افتدو همین امر تبعات متعددی در پی خواهد داشت. یکی از آنها این است که افراد برای پاسخ به نیازهای خود به دنبال روش های جایگزین می گردند. مثلا وارد روابط موقت، ارتباطات گذرای عاطفی یا جنسی می شوند و یا وقت شان را به دوست بازی می گذرانند. یا اینکه اصلا به انکار نیازها می رسند؛ به طوری که اساسا خود را به عنوان یک فرد دارای نیاز نمی بینند؛ که این موضوع هم متعاقبا تبعاتی خواهد داشت. در یک جمع بندی اجمالی، تبعات افزایش سن ازدواج را می توان اینگونه عنوان کرد: زمینه سازی ترویج روابط بی چهارچوب عاطفی یا جنسی، که محصول آن می تواند پایین تر آمدن سن نخستین رابطه جنسی نیز باشد. این موضوع در طول زمان با ریخته شدن قبح ماجرا، تبدیل به فرهنگ یا عرف می شود و ممکن است والدینی که خودشان سرخوردگی های احساسی داشته اند، برای جبران ناکامی های احساسی خود، در مقابل فرزندانشان سهل گیری کنند یا اصلا به دلیل مسائل اجتماعی – اقتصادی وقت کافی برای نظارت به فرزندانشان را نداشته باشند؛ یا تحت تاثیر القای فرهنگی رسانه ها، تساهل گرا شده باشند. از طرف دیگر، بچه ها هم، تحت تاثیر امیال غریزی و نیازهای عاطفی ناگهان فعال شده اما به خوبی درک نشده، با یکدیگر روابط صمیمانه برقرار می کنند تا جایی که ممکن است تجربه جنسی خارج از قواعد شرع را هم پیدا کنند. اگر این اتفاق رخ دهد ممکن است فرزند، به خاطر احساس گناه ناشی از این تجربه زودتر از موعد جنسی، این عمل را ترک کند. گاهی هم احساس گناه باعث می شود او شروع به انکار ضوابط شرع و عرف کرده و حتی تحت یک فرایند جبرانی روانی، دست به فلسفه بافی بزند و با خود بگوید «حالا مگر چه شده و اصلا چه اشکالی دارد؟» برخی هم از رابطه با طرف مقابل خارج شده و با هدف رعایت ضوابط شرع و اخلاق سعی در بازسازی سبک زندگی خود می کنند. اغلب این افراد برای چهارچوب دادن به این رابطه انگیزه پیدا می کنند و به سمت ازدواج سالم می روند. اگر بخواهیم تحلیل روان شناختی خود را راجع به پایین تر آمدن سن رابطه جنسی و افزایش سن ازدواج بپردازیم لازم است به این موضوع اشاره کنم که امروزه باور غلطی رایج شده است که می گویند«ازدواج باید با عشق شروع شود.» صرف این تصور از ازدواج، بیماری است. ازدواج باید به عشق منتهی شود نه اینکه لزوما به دنبال آنچه برویم که در اکثر مواقع به جای عشق اشتباه گرفته می شود، شروع شود. برای انتخاب همسر باید دنبال کسی رفت که ظرفیت ارتباط انسانی سالم را داشته باشد. در این صورت و به فرض وجود این توان و آگاهی و ظرفیت در هر دو طرف است که می توان بعد از مدتی زندگی مشترک توأم با احترام، مسئولیت پذیری، محبت ورزی، تعهد و حمایت متقابل در بالا و پایین های زندگی مشترک، شاهد جوانه زدن بذر عشق در رابطه باشیم. بنابراین اینکه افراد می گویند باید با عشق شروع کنیم، اغلب منتهی به اشتباه گرفتن احساس های شهوت و شیفتگی و نوعی فرافکنی متقابل با عشق خواهیم شد. برای روشن شدن این موضوع از خودتان بپرسید: «نقطه مقابل عشق چیست؟» اغلب مردم خیال می کنند تنفر نقطه مقابل عشق است، در حالی که نقطه مقابل تنفر، شیفتگی است نه عشق. تنفر، اوج انزجار است با چشم بسته؛ طوری که هیچ کدام از خوبی های کسی را نبینیم و شیفتگی، اوج کشش است با چشم بسته؛ طوری که فردِ شیفته بدی های طرف و اشکالات رابطه را نمی بیند. پس جایگاه عشق در این میان چه می شود؟ عشق نقطه مقابل ندارد. یا هست یا نیست. عشق، گر گرفته نیست. تصاحب گرا نیست. تملک جو نیست. عشق نوسان ندارد، سیال است. هدف و شرط عشق، لزوما وصال نیست اما همه اینها در شیفتگی هست. در شیفتگی فرد به دنبال وصال است. اگر طرف مقابلش برود یا قهر کند و نباشد، او دیوانه می شود. آدمِ شیفته، تملک گرا و انحصارطلب است. پس عشق که اغلب در ادبیات رایج ما جایگاهش به شیفتگی تنزل پیدا کرده و مبتذل شده است، این نیست و آنچه به عنوان عشق در جامعه می بینیم بیشتر شوقی است که مؤلفه های شهوت و برون فکنی متقابل نیازها و انگیزه ها را دارد. نکته مهم دیگر آن است که افراد متاسفانه فکر می کنند آن ازدواجی درست و خوش عاقبت است که این شوق، از روز نخست در دل آنها باشد. همین نگرش باعث می شود خیلی از ازدواج های سالم و بالقوه موفق اتفاق نیفتد، چون به اصطلاح آن حرارت و تپش قلب و هیجانی که انتظار می رود در دل دو طرف نیست. جالب است بدانید بسیاری از ازدواج هایی که با این عشق آتشین شروع شده است، منجر به نارضایتی های جدی زناشویی و حتی طلاق می شود و همین امر جوانان را نسبت به ازدواج بدبین می کند چرا که با خود می گویند حالا که قرار است این شعله فروکش کند اصلا بهتر است تا وقتی با هم هستیم، بدون دردسر به صورت غیررسمی و بدون ثبت در سند و قباله باشد. همه این موارد جزو موضوعات ریزی هستند که آمار طلاق را بالا می برند. این وضعیت بلاتکلیفی، به اضافه دسترسی بی قاعده به روابط شبه صمیمانه با جنس متفاوت، برخی افراد را تنوع طلب می کند و سبب می شود فرصت های دسترسی به جنس متفاوت برای درگیر شدن در روابط شیفته واری استفاده کرده و آن را عشق می نامند. به این ترتیب، بسیاری از افراد از مسیر درستی که می تواند با رعایت اصول ارتباط انسانی و انتخابی شریک شایسته فرصت برقراری یک رابطه احساسی باثبات را فراهم کند دور شده و بازیچه روابط بالقوه ناپایدار و وهم آمیز می شوند. بنابراین در یک فرصت ده ساله – از بیست تا سی سالگی – که طی آن افراد نه ظرفیت عاطفی جا افتاده و نه بی تفاوتی و بی نیازی سنین پایین تر را دارند، شرایطی صورت می گیرد که از ایجاد رابطه صمیمانه و پایدارِ متعهدِ چارچوب دار، مانند ازدواج، طفره می روند. البته ناگفته پیداست، موضوعاتی که برشمردیم تنها عاملِ به تاخیر افتادن ازدواج نیست و صد البته نمی توان منکر مسائل اقتصادی و اجتماعی شد؛ اما من به عنوان یک روانشناس، در این یادداشت، فقط به تحلیل برخی عوامل روان شناختی این موضوع پرداختم. در ضمن، یادآور می شوم از عوامل دیگری که به افزایش نسبی سن ازدواج دامن می زند نیز نداشتن مهارت های زندگی و علاوه بر آن داشتن انتظارات اقتصادی و اجتماعی غیرواقع بینانه از ازدواج است. منبع:مجله سپیده دانایی
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
راهنمای باز شدن بخت دختران
ازدواج دﺧﺘﺮھﺎ در اﯾﺮان آﻧﻘﺪرھﺎ ھﻢ ﺳﺎده ﻧﯿﺴﺖ. آﻧﮫﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮﻧﺪه ھﺴﺘﻨﺪ و ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﭘﯿﺸﻘﺪم ﺷﻮﻧﺪ.ﮐﻪ دارﻧﺪ و اﻓﮑﺎر و ﻋﻘﺎﯾﺪ اﺷﺘﺒﺎھﺸﺎن ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻣﻄﻠﻮب ازدواج ﺷﺎن دﺳﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺎ ﺑﺮای ﺷﻤﺎ ﺗﻮﺻﯿﻪ ھﺎﯾﯽ دارﯾﻢ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺮای ﺑﺎز ﺷﺪن ﺑﺨﺘﺘﺎن راه ﮔﺸﺎ ﺑﺎﺷﺪ. برای باز شدن بخت:ﺧﻮِد واﻗﻌﯿﺘﺎن ﺑﺎﺷﯿﺪ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺪاوﻟﺘﺮﯾﻦ اﺷﺘﺒﺎھﺎت اﻓﺮاد ﻣﺠﺮد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺧﻮدﺷﺎن را ﺑﺮای طﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ او آﺷﻨﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ دھﻨﺪ. ﺑﺎ اﯾﻨﮑﺎر در ﻣﻮرد آﻧﭽﻪ ھﺴﺘﯿﺪ ﺑﺎ طﺮﻓﺘﺎن رو راﺳﺖ و ﺻﺎدق ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ و ھﻤﯿﻦ ﺑﺮاﯾﺘﺎن ﺑﻌﺪھﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ دھﯿﺪ. ﺑﺮای ﺑﺎز ﺷﺪن ﺑﺨﺘﺘﺎن ﯾﮏ ﮐﺎر ﻣﺘﻔﺎوت اﻧﺠﺎم دھﯿﺪ. ﺳﻌﯽ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ، در ﻋﻮض ﻣﺸﮑﻞ ﺳﺎز ﺧﻮاھﺪ ﺷﺪ. اﮔﺮ روﺷﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﺮای ﺑﺎز ﺷﺪن ﺑﺨﺘﺘﺎن ﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﯾﺪ ﮐﺎر ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ، ﭘﺲ روﺷﺘﺎن را ﭘﮫﻨﻪ و ﮔﺴﺘﺮه ی ﺷﺨﺼﯿﺘﺘﺎن را ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﻨﯿﺪ. ﺧﻮِد واﻗﻌﯿﺘﺎن ھﻤﺎن ﺧﻮدی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ از اﯾﻨﮑﻪ دﻧﯿﺎ ﺷﻤﺎ را ﻋﻮض ﮐﻨﺪ و ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮر ﺑﺎﺷﯿﺪ و ﭼﻄﻮر ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ، ھﯿﭻ ﺗﺮﺳﯽ از ﻗﻀﺎوت دﯾﮕﺮان ﻧﺪارد. ﺧﻮِد ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ ﺷﻤﺎ ﻣﺎﺳﮏ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺧﻮﺷﻨﻮد ﮐﺮدن اطﺮاﻓﯿﺎن ﺑﻪ ﭼﮫﺮه ﻣﯽ زﻧﯿﺪ و اﮔﺮ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ی ﭘﺮدوام و ھﻤﯿﺸﮕﯽ ھﺴﺘﯿﺪ، اﯾﻦ ﻣﺎﺳﮏ ﺑﻪ دردﺗﺎن ﻧﺨﻮاھﺪﺧﻮرد. ﭘﺲ ﺑﺮای ﺑﺎز ﺷﺪن ﺑﺨﺘﺘﺎن ﺑﻪ ﺧﻮدﺗﺎن ﻓﺮﺻﺖ دھﯿﺪ ﺗﺎ ﺧﻮِد واﻗﻌﯿﺘﺎن را ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﺪ. برای باز شدن بخت:ﮔﻔﺘﮕﻮی دروﻧﯿﺘﺎن را ﺗﻐﯿﯿﺮ دھﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ اﻓﮑﺎر ﻣﻨﻔﯽ ﮐﻪ در ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮوراﻧﯿﺪ، ﺧﻮدﺗﺎن را ﺑﺮای ﺷﮑﺴﺖ آﻣﺎده ﮐﻨﯿﺪ. ﻓﻘﻂ 7 درﺻﺪ از ارﺗﺒﺎط، ﮐﻼﻣﯽ ﺑﺮای ﺑﺎز ﺷﺪن ﺑﺨﺘﺘﺎن ﻣﺜﺒﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﻪ آﯾﻨﺪه ﺧﻮش ﺑﯿﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺳﺨﺖ اﺳﺖ اﻣﺎ ﻏﯿﺮﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺳﺖ. ﺑﺮای ھﺮ ﻓﮑﺮ ﺷﻤﺎ، ﯾﮏ واﮐﻨﺶ ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ وﺟﻮد دارد. ﻣﺮاﻗﺐ ﺳﯿﮕﻨﺎل ھﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﺮون ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﯿﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﻣﺜﻼً در ﻣﮑﺎﻟﻤﺎت ﻏﯿﺮﮐﻼﻣﯽ ﻧﻮﻣﯿﺪی و ﯾﺎس ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽ آﯾﺪ. برای باز شدن بخت:اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﯿﺪ ﺑﺮای ﺑﺎز ﺷﺪن ﺑﺨﺘﺘﺎن ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻧﻮع ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاھﯿﺪ آﺷﻨﺎ ﺷﻮﯾﺪ و ﺧﻮدﺗﺎن را در ﭼﻨﺎن ﻣﺤﯿﻂ ھﺎﯾﯽ ﻗﺮار دھﯿﺪ. ﻣﺜﻼً اﮔﺮ دوﺳﺖ دارﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﺮدی آﺷﻨﺎ ﺷﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ طﺒﯿﻌﺖ اﺳﺖ، ﭘﺲ ﺑﻪ آﻧﺠﺎ ﺑﺮوﯾﺪ. برای باز شدن بخت:ﺷﺎد ﺑﺎﺷﯿﺪ ﯾﺎدﺗﺎن ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای ﮐﺎﻣﻞ ﺷﺪن ﻻزم ﻧﯿﺴﺖ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎ ﮐﺴﯽ وارد راﺑﻄﻪ ﺷﻮﯾﺪ. اﮔﺮ ﺗﻨﮫﺎ و ﺷﺎد ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺑﮫﺘﺮ از اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ھﻤﯿﺸﻪ ﻏﻤﮕﯿﻦ و ﮔﺮﻓﺘﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﮫﻤﺘﺮﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﻣﻤﮑﻦ، راﺑﻄﻪ ی ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺧﻮدﺗﺎن اﺳﺖ. برای باز شدن بخت:دﯾﺪه ﺷﻮﯾﺪ ﺧﻮدﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﺪ اﻣﺎ در ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻗﺮار ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ اﻣﮑﺎن دﯾﺪه ﺷﺪن ﺗﺎن وﺟﻮد دارد. ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺧﻮدﺗﺎن را ﺑﺴﻨﺠﯿﺪ. ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ آﯾﺎ ﺧﻮدﺗﺎن را در ﺷﺮاﯾﻄﯽ ﻗﺮار داده اﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ آﺷﻨﺎ ﺷﻮﯾﺪ؟ آﯾﺎ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ اﮔﺮ ﺑﺨﻮاھﺪ ﭼﮫﺎر ﻗﺪم ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ رﻓﺖ و آﻣﺪ دارﯾﺪ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ ﮔﺎردﺗﺎن را ﺑﺴﺘﻪ اﯾﺪ طﻮری ﮐﻪ ھﻤﻪ ﭘﺴﺮھﺎ از ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺳﻼم ﻋﻠﯿﮏ ﮐﺮدن ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻨﺪ؟ برای باز شدن بخت:ﻧﻮﻣﯿﺪ و درﻣﺎﻧﺪه رﻓﺘﺎر ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺑﺮای ﺑﺎز ﺷﺪن ﺑﺨﺖ ﺑﻪ ﺧﻮدﺗﺎن اﯾﻦ ﭘﯿﺎم را ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاھﯿﺪ وارد ﯾﮏ آﺷﻨﺎﯾﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻨﺘﮫﯽ ﺑﻪ ازدواج ﺷﻮﯾﺪ، ﻧﻪ اﯾﻨﮑﻪ وارد ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ﺧﻄﺮﻧﺎک ﺷﻮﯾﺪ. ﺷﻤﺎ ﻣﺠﺒﻮر ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ ﺧﻮد را وارد ﯾﮏ آﺷﻨﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﮐﻨﯿﺪ. ﺷﻤﺎ اﻧﺘﺨﺎﺑﮕﺮ ھﺴﺘﯿﺪ و ﮐﺴﯽ را ﮐﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺧﻮد ﺑﺪاﻧﯿﺪ اﻧﺘﺨﺎب ﺧﻮاھﯿﺪ ﮐﺮد. برای باز شدن بخت:ارزش ھﺎی ارﺗﺒﺎطﯽ در ﻓﺮد در آﺷﻨﺎﯾﯽ ﭘﯿﺶ از ازدواج ھﻢ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﯾﺮ ﺟﻨﺒﻪ ھﺎی زﻧﺪﮔﯽ، روﺣﯿﻪ و ﻣﻨﺶ رﻓﺘﺎری ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ھﻤﺎن اﻧﺪازه اﻋﻤﺎﻟﺘﺎن اھﻤﯿﺖ دارد. اﮔﺮ ارزش ھﺎﯾﯽ را ﮐﻪ در زﯾﺮ ﺑﻪ آﻧﮫﺎ اﺷﺎره ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺳﺮﻣﺸﻖ زﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮد ﻗﺮار دھﯿﺪ، ﺧﻮاھﯿﺪ دﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﺎ ﺻﺪاﻗﺖ، راﺳﺘﯽ، ﻋﺸﻖ و اﺷﺘﯿﺎق ﺑﯿﺸﺘﺮ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ. و اﯾﻦ روح زﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ راﺑﻄﻪ ﺗﺎن ﺧﻮاھﺪ دﻣﯿﺪ. برای باز شدن بخت:ﻣﺎﻟﮏ راﺑﻄﻪ ﺗﺎن ﺑﺎﺷﯿﺪ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺑﺎز ﺷﺪن ﺑﺨﺘﺘﺎن ﺷﻤﺎ ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺴﺌﻮل راﺑﻄﻪ ﺗﺎن ھﺴﺘﯿﺪ. ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ھﺴﺘﯿﺪ و از اﯾﻦ راﺑﻄﻪ زﺟﺮ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﭼﻮن طﺮف راﺑﻄﻪ ﺗﺎن ھﻤﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاھﯿﺪ. ﻓﻘﻂ وﻗﺘﯽ دﺳﺖ از اﯾﻦ طﺮز ﺗﻔﮑﺮ ﺑﺮدارﯾﺪ ﻗﺎدر ﺧﻮاھﯿﺪ ﺑﻮد ﺧﻮد را ﻓﺮدی ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ و ﺑﺎ ﻧﻔﻮذ در راﺑﻄﻪ ﺑﺪاﻧﯿﺪ. برای باز شدن بخت:ﺧﻄﺮ زﺧﻢ ﺧﻮردن را ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﺪ اﺟﺎزه ﻧﺪھﯿﺪ ﺗﺮس ﺑﺮ زﻧﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﻣﺴﺘﻮﻟﯽ ﺷﻮد. ﺧﻮاﺳﺘﻦ، ﺑﯿﺮون رﻓﺘﻦ و اﻣﯿﺪ داﺷﺘﻦ ﺷﻤﺎ را آﺳﯿﺐ ﭘﺬﯾﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. وﻗﺘﯽ ﺧﻮد را روی اﯾﻦ ﺧﻂ ﺑﯿﻨﺪازﯾﺪ، اﯾﻦ اﺣﺘﻤﺎل ھﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاھﯿﺪ دﺳﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﺪ و ﺧﻮاه ﻧﺎﺧﻮاه اﺣﺘﻤﺎل اﯾﻦ ھﻢ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎطﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻪ اﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪه اﯾﺪ، آﺳﯿﺐ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ. اﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﻮدﺗﺎن را ﺑﺒﺎزﯾﺪ. برای باز شدن بخت:طﺮﻓﺘﺎن را ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﺪ اﮔﺮ طﺮﻓﺘﺎن ﺑﺒﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ او را ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ اﯾﺪ، ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﻧﺰدﯾﮏ ﺷﺪن ﺑﻪ ﺷﻤﺎ را ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. دو زوﺟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ھﻤﺪﯾﮕﺮ در ﺣﺮﮐﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﺟﺎی اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺧﺎطﺮ ﺗﺮس از زﺧﻢ ﺧﻮردن ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﯾﮏ ﺟﺎی اﻣﻦ ﺑﮕﺮدﻧﺪ، اﺣﺘﻤﺎل زﯾﺎدی وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﺎ ھﻢ ﺗﻠﻔﯿﻖ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﻨﺪ. برای باز شدن بخت:اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ طﺮﻓﺘﺎن را ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ روﺣﯿﻪ ﭘﺬﯾﺮش را در ﻋﻤﻞ ﺑﯿﺎورﯾﺪ. اﯾﻦ ﺟﺮات و ﺧﻼﻗﯿﺖ را ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮر ﺣﺲ اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ طﺮف ﻣﻘﺎﺑﻠﺘﺎن را ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﯾﺪ، ﺣﺘﯽ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮرﯾﺪ او را ﻧﻘﺪ ﮐﻨﯿﺪ. ﺑﻪ اﯾﻦ وﺳﯿﻠﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺑﮫﺘﺮی ﺑﺮای ﭘﺮورش اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ و طﺮﻓﺘﺎن ھﯿﭻ ﻋﻼﻗﻪ ای ﺑﻪ ﺗﺮک ﺷﻤﺎ ﻧﺸﺎن ﻧﺨﻮاھﺪ داد. برای باز شدن بخت:ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ھﺎﯾﺘﺎن را ﺑﯿﺮون ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ دھﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﻘﺎط ﻣﻨﻔﯽ ﮐﻪ در طﺮﻓﺘﺎن ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ، ھﻤﺎن ﭼﯿﺰھﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺧﻮدﺗﺎن ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ، ﻣﻄﻤﺌﻨﺎً طﺮﯾﻘﻪ ی ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ھﺎﯾﺘﺎن را ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻨﯿﺪ و درﻣﻘﺎﺑﻞ اﯾﻦ وﺳﻮﺳﻪ ﮐﻪ آﻧﮫﺎ را در طﺮﻓﺘﺎن ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﮐﻨﯿﺪ. وﻗﺘﯽ ﺗﺸﺨﯿﺺ راﺑﻄﻪ ﺗﺎن را ﺑﺎ او ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺧﻮاھﯿﺪ داد. برای باز شدن بخت:روراﺳﺖ و ﺻﺎدق ﺑﺎﺷﯿﺪ ھﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺑﺪﺗﺮ از ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ی ﻧﺎھﻤﺨﻮان ﻧﯿﺴﺖ. راﺑﻄﻪ ای ﮐﻪ ﻓﺮد ﺣﺮﻓﯽ ﻣﯽ زﻧﺪ اﻣﺎ ﺑﺎ رﻓﺘﺎر و ﻣﻨﺶِ ﻏﯿﺮﮐﻼﻣﯽ ﺧﻮد ﭼﯿﺰی ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎ آن را ﻣﯽ رﺳﺎﻧﺪ. ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺘﺎن را رﺷﺪ ﯾﺎﻓﺘﻪ و ﻣﺴﺌﻮﻻﻧﻪ اﺑﺮاز ﮐﻨﯿﺪ. ﺑﺎ ﺻﺎدق ﺑﻮدن در ﻣﻮرد اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺘﺎن، راﺑﻄﻪ ﺗﺎن را ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ی راﺳﺘﯽ و درﺳﺘﯽ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﻪ دروغ و رﯾﺎ. برای باز شدن بخت:ﺑﻪ ﺟﺎی ﺣﻖ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺑﻮدن، ﺷﺎد ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺳﻌﯽ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﮐﺎرھﺎﯾﯽ ﮐﻪ در راﺑﻄﻪ اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دھﯿﺪ را ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی ﮐﺎرآﻣﺪ ﺑﻮدن آن ﮐﺎرھﺎ ﺑﺴﻨﺠﯿﺪ. ﻣﺜﻼً ﺳﻌﯽ ﻧﮑﻨﯿﺪ دﻟﺴﻮزی از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن دھﯿﺪ ﮐﻪ در راﺑﻄﻪ ﺗﺎن دﺷﻤﻨﯽ ھﻢ اﯾﺠﺎد ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺣﻖ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺷﺪن، ﺳﻌﯽ ھﻤﯿﺸﻪ و ھﻤﯿﺸﻪ اﯾﻦ را ﺑﻪ اﺛﺒﺎت ﺑﺮﺳﺎﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ از طﺮﻓﺘﺎن ﻣﯽ ﻓﮫﻤﯿﺪ. درﻋﻮض ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ، درک، و ﮐﻨﯿﺪ در ﮐﻨﺎر ھﻢ ﺷﺎد و ﺧﻮﺷﺤﺎل ﺑﺎﺷﯿﺪ. منبع : دلگرم
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
دختران و 3 سوال مهم آنها قبل از ازدواج!
دختران و 3 سوال مهم آنها قبل از ازدواج! همان قدر که ازدواج با مردان کوچکتر رواج یافته، ازدواج با مردانی که خیلی بزرگتر هستند هم شایع است. اگر سن و سال خواستگارتان خیلی بزرگتر از شماست، در چنین شرایطی به عنوان کسی که مورد خواستگاری قرار گرفته، باید سه سوال اساسی را از خودتان بپرسید و پس از بررسی منطقی و جواب عاقلانه و آیندهنگرانه به آن، بله یا نه بگویید. پیشنهاد می کنیم احساسات را موقتاً کنار بگذارید و تنها در صورتی که جواب این سوالها مثبت است به بقیه موارد فکر کنید: 1-نظرش درمورد بچه دار شدن با شما یکی است؟ اگر خواستگارتان در اواخر دهه سوم یا چهارم زندگیاش به سر میبرد احتمالا تا الان به دیدگاههای ثابتی درباره داشتن بچه رسیده است. ممکن است قبلا ازدواج کرده باشد و حتی بچه یا بچههایی هم داشته باشد. در این شرایط داشتن یک بچه دیگر احتمالا گزینه ایده آلی برای او نخواهد بود. این در حالی است که شما سنی ندارید و دلتان میخواهد خیلی زود مادر شوید. اصلا ممکن است ماجرا کاملا برعکس باشد. او باز هم بچه بخواهد و شما آمادگی بچه دار شدن را نداشته باشید.چه در آرزوی مادر شدن هستید و چه از بچه داری خوشتان نمیآید باید نظر او را درباره موضوع «بچه» جویا شوید. بهتر است یک سوال کلی مطرح کنید و بگذارید خودش به تنهایی جواب بدهد.نگذارید پیش دستی کند و نظر شما را جویا شود چون در این صورت ممکن است جوابهایش را طبق خواست شما تنظیم کند و بعد از گرفتن جواب مثبت به خواست خودش برگردد.موضوع بچه بهتر است در جلسه سوم یا چهارم خواستگاری مطرح شود. دو جلسه اول خیلی زود هستند! بعد از جلسه سوم و چهارم هم ممکن است به طرف مقابل علاقهمند شده باشید و شرایط او را بپذیرید. بنابراین همان جلسه سوم و چهارم را بچسبید! 2-با علائم سالخوردگیاش کنار میآیید؟ مورد توجه قرار گرفتن از جانب مردی که از شما بزرگتر است خوبیهایی دارد: رفتار او پختهتر است، بچه بازیهای کمتری دارد، میداند با شما چطور رفتار کند و به عنوان یک مرد جا افتاده وضعیت اقتصادیاش هم ثبات پیدا کرده است.در شرایطی که شما یک کارمند ساده هستید و هنوز به پیشرفتی که میخواهید نرسیدهاید او میتواند الگوی تمام و کمالتان شود اما در کنار تمام نکات مثبت خواستگارتان به زودی علائم سالخوردگی را نشان خواهد داد. کم کم موهایش خاکستری و بعد سفید میشوند. دوست دارد شبها زودتر بخوابد. به آرامش بیشتری نیاز دارد و شاید دیگر حوصله هیجانهای سن شما را نداشته باشد.قبل از اینکه جواب مثبت بدهید از خودتان بپرسید آیا میتوانید با چنین وضعیتی کنار بیایید؟ آیا اگر لازم شد میتوانید از او مراقبت کنید؟ اگر جوابتان به این سوالها قاطع و مثبت است میتوانید روی او جدیتر فکر کنید. در غیر اینصورت نه خودتان را بازی بدهید و نه او را. 3-آیا فهرست چیزهایی که از آنها لذت میبرید یا برعکس به هم شبیه است؟ اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کردهاید. خوانندههای محبوبتان با هم فرق دارند، فیلمهای مورد علاقهتان سبکهای مختلفی دارند و در نهایت از نظر وضعیت کاری هم در دوموقعیت کاملا متفاوت هستید. دوستانتان هم که دیگر جای خود را دارند: یک عده اهل دسته جمعی سینما رفتن و عده دیگر عاشق پیکنیکهای خانوادگی. در این شرایط از خودتان بپرسید آیا میتوانید در جمع همسالان او حاضر شوید؟ آیا میتوانید او را در جمع دوستان خودتان بیاورید؟ چقدر وجه مشترک دارید؟ ممکن است از کودکیتان جلوتر از سن خودتان بوده باشید و فکرتان بزرگتر از سنتان باشد. در این شرایط میتوانید خودتان را به دنیای او نزدیک کنید و از او هم بخواهید به دنیای شما نزدیک شود.فقط باید مراقب باشید که مرزهای شخصیتیتان به هم نریزند. از خودتان بپرسید از تفریحات او لذت میبرید؟ در شرایط غیرایده آل ممکن است برایتان غیرقابل تحمل باشد که رابطهتان با همسالانتان کمتر شود. در این صورت بهتر است روی این رابطه بیشتر فکر کنید و تمام جوانب را به خوبی بسنجید. منبع: سلامت
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
چگونه کنار یکدیگر عاشقانه زندگی کنیم؟
چگونه کنار یکدیگر عاشقانه زندگی کنیم؟ ما انسان ها نیازهای متفاوتی داریم که نشان دهنده تفاوت در شدت نیازهای انسان هاست، بنابراین نمی توان هیچ انسانی را به خاطر داشتن شدت نیازش یا میل کمتر به نیازی، سرزنش کرد؛ همانطور که نمی توان کسی را به خاطر ترجیح غذایی بر غذای دیگر سرزنش کرد. به دلیل اینکه نیازها در ژن ما تعبیه شده اند و ترجیح نیازی بر نیاز دیگر فقط تصمیمی است که ژن ها گرفته اند و تعبیه فیزیولوژیکی بدن ماست، بنابراین نمی توان کسی را به خاطر ژن هایش مورد بازخواست و سرزنش قرار داد! اما در اینجا این سوال پیش می آید که با توجه به شدت گوناگون نیازهای انسان ها، پس چگونه کنار یکدیگر زندگی می کنیم؟ برای زندگی کردن و احساس عشق در کنار یکدیگر، کافی است همواره چند راهکار را به کار ببندید: 1- ابتدا خود را بشناسید و شدت نیازهای مختلف را در خود تعیین کنید. با خود فکر کنید کدام نیاز در شما قوی تر است و کدام نیاز از شدت کمتری برخوردار است. 2- قدم دوم شناخت نیازهای دوست، همسر و نامزدتان می باشد. باید با کمک خودش به شدت نیازهایش پی ببرید. 3- نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که هر چقدر شما و همسر آینده تان در شدت نیازهای بقا، دوست داشتن و تفریح به هم شبیه باشید، شانس موفقیت شما در ازدواج بیشتر است و هر چقدر در نیاز به آزادی و قدرت متفاوت باشید کمتر با مشکلات روبرو می شوید. اما بهترین تناسب نیازها برای ازدواج، نیاز بالا به دوست داشتن و نیاز متوسط برای بقا و نیاز کم به قدرت و آزادی و نیاز بالا برای شادمانی می باشد. بنابراین اگر هنوز دست به انتخاب نزده اید، در قدم سوم پس از شناخت یکدیگر، کسی انتخاب کنید که از لحاظ شدت نیازهایش با شما متناسب باشد. اما این سوال پیش می آید که اگر انتخاب کرده باشید یا دوست دارید با کسی ازدواج کنید که اتفاقا بسیار متفاوت از شماست، باید چه کار کنید؟ راه حل آن بسیار ساده است؛ با یکدیگر گفتگو کنید. خود و همسرتان را در دایره ای به نام زندگی مشترک تصور کنید. توجه کنید اگر شدت نیاز به قدرت در زوج بالا باشد، نمی توانند با یکدیگر گفتگو کنند و هر دو یکدیگر را سرکوب می کنند و در شدت بالای نیاز به آزادی فرار را بر قرار ترجیح می دهند زیرا دایره خود چارچوبی برای آنها شمرده می شود، بنابراین سعی نکنید همدیگر را از دایره خارج کنید، بلکه بر با هم بودن اصرار بورزید و در مورد نیازهایتان گفتگو کنید. در مورد کارهایی که می توانید برای ارضای نیازهای طرف مقابلتان انجام دهید گفتگو کنید یا کارهایی که دوست دارید همسر شما برای ارضای نیازهای شما انجام دهد. به جای تکیه کردن بر اختلاف سلیقه ها، بر چیزی تکیه کنید که تعارض شما نیست؛ بر توانمندی ها و کارهایی که می توانید برای ازدواج تان انجام دهید تکیه کنید. مزیت این روش این است که شما در کنار همسرتان راه می روید و دنیای او را تجربه می کنید و اجازه می دهید او هم کنار شما راه رود و دنیای شما را تجربه کند. شما به دنبال کنترل همسرتان نیستید، بلکه به دنبال کنترل رفتار خودتان هستید. نمی خواهید همسرتان مانند شما فکر کند، مانند شما عشق بدهد و مانند شما بخواهد تصمیم گیری کند یا حتی پس انداز کند. می توانید با توجه به منفعت ازدواج تان، زمانی را برای ارضای نیازی به تعویق بیندازید و همسر شما هم چنین می کند، زیرا این قراردادی است که با یکدیگر در دایره گفتگو منعقد کرده اید. شما با یکدیگر عهد بسته اید به نیازهای یکدیگر و ارضای آن توجه کنید و این واقعیت را پذیرفته اید که با یکدیگر متفاوت هستید. ازدواج یعنی گذشتن از خودخواهی و منیت و این بدین معناست که وقتی ازدواج می کنید تصمیم گرفته اید جایی از خواسته ها و نیازهایتان بگذرید و زمانش را خوب می دانید. هر چند به دنبال این شیوه تفکر ازدواج شما بهترین محل برای ارضای خواسته های شما می شود و در نهایت، رسیدن به احساس آرامش هدیه ای است که دریافت می کنید. فقط در این صورت است که می توانید بودن با یکدیگر را تجربه کنید و این می تواند تجربه عشق را برای شما به ارمغان آورد. عشق می تواند در زندگی شما با اندیشه و احساس خودتان خلق شود. منبع:سپیده دانایی
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
آقایان پول ندهید، دل بدهید!
زنها دوست دارند مردشان، احساسی که نسبت به هر چیز دارند را دقیقا درک کند. همین درک نکردن باعث میشود گاهی حرفهایی بزنند که توسط مردهایشان چیز دیگری تفسیر شود. در حالی که منظور زن اصلا آن نبوده. استثناها را بگذارید کنار. زنها طبیعتشان با مردها فرق میکند. روانشناسیشان با آنها فرق میکند و نحوه عملکرد مغزشان نیز متفاوت است. به خاطر همین تفاوتهاست که تاریخ برایشان مهم است. عدد و رقمها نقش مهمی در زندگیشان دارند و دلشان میخواهد روزهای خاصی را بهشان یادآوری کنند و برایشان جشن بگیرند. ولی احتمالا شما هم جزو مردانی هستید که به دلایل مختلف گاهی روزهای مهمی مانند تولد، سالگرد ازدواج، سالگرد آشنایی و یا حتی اعتیاد را از یاد میبرید؟ ولی باور کنید به یاد داشتن این روزها و تکریم زن در ایام خاص چیزی نیست که بتوانید با یک عذرخواهی از زیر آن در بروید. خانم دکتر فردوسی امروز به شما میگوید چطور میتوانید بدون هیچ هزینهای به معنای واقعی کلمه مرد ایدهآل خانهتان شوید. همین چند روز را درکش کنید هر زنی دلش میخواهد شوهرش فکر، سلیقه و احساسش را درک کند؛ نه اینکه بهش دستور بدهد «تو باید اینطوری باشی» و «نباید اینطوری باشی» هیچ زنی چنین مردی را دوست ندارد. زنها دوست دارند مردشان، احساسی که نسبت به هر چیز دارند را دقیقا درک کند. همین درک نکردن باعث میشود گاهی حرفهایی بزنند که توسط مردهایشان چیز دیگری تفسیر شود. در حالی که منظور زن اصلا آن نبوده. بگذارید بفهمد که احترام می گذارید زن ها دوست دارند همسرشان به خانوادهشان احترام بگذارد و مثل خانواده خودش با آنها رفتار کند. اما بعضی آقایان تصور میکنند زنها میخواهند فقط با خانواده خودشان رفت و آمد کنند، به نظرشان زنها انحصاری فکر میکنند، و نظرشان این است که تو فقط باید پیش من باشی، با من حرف بزنی، با من بیرون بروی و … این تفکر شامل همه خانم ها نمیشود. پس مرد در مقابل زنش نباید جبهه بگیرد. دروغ نگویید خانمها دوست ندارند آقایان دروغ بگویند. اما گاهی مردها فکر میکنند اگر راستش را بگویند ممکن است خانم نگذارد فلان کار را بکنند یا فلان جا بروند. گاهی حتی مردی نگران است که اگر راست بگوید باعث از بینرفتن آرامش همسرش شود. اما آقایان اگر روش و استراتژی درستی داشته باشند، بدانند چطور حرف بزنند، چه بگویند، چه نگویند، از چه کلماتی استفاده کنند یا نکنند و لحنشان چطور باشد، نیازی به دروغ گفتن پیدا نمیکنند. سخت است اما میشود گاهی هم پرخاشگر نبود اقتدار با پرخاشگری فرق دارد. زنها از پرخاشگری مردها بدشان میآید. درست است که زنها دوست دارند دلشان به یک همسر مقتدر گرم باشد اما هیچ زنی نیست که بگوید: «من دوست دارم شوهرم خشن باشد.» پس مردها باید حواسشان باشد که خشونت به کار نبرند، صدایشان را بالا نبرند و به همسرشان احترام بگذارند. اگر مردی میخواهد زنش را درک کند، باید برایش احترام قائل باشد؛ اما در حد متعادل. خانمها هم مرد متعادل دوست دارند. شما بلد نیستید از دیگران مشورت بگیرید زنها دلشان میخواهد مورد مشورت قرار بگیرند. در مورد مسائل کاری نه، اما در سایر مسائل بهخصوص مسائل مربوط به خانواده، بچهها، معاشرتها و خریدکردنها، زنها دوست دارند از آنها مشورت و نظرشان پرسیده شود. بعضی مردها حتی در مورد کارهای جالبی مثل مسافرت رفتن هم نظر نمیپرسند. فقط میگویند برویم فلان جا. این مدل از آقایان حتی اگر نیتشان هم خوب باشد، حس منفی در همسرشان ایجاد میکنند. در حالی که خانمها دوست دارند در خانواده دیده شوند، مطرح شوند، صاحبنظر باشند و نظری که میدهند در پارهای موارد اعمال شود. بهخودتان اجازه ندهید که مقایسه کنید خانمها دلشان نمیخواهد با زن دیگری مقایسه شوند؛ بنابراین دست از مقایسه کردن بردارید. زنها طبیعتشان این است که دوست ندارند شوهرشان از یک خانم دیگر خیلی تعریف کند. هی نگویید خانم فلانی چقدر کدبانو است، چقدر دستپختش خوب است و… . طبیعت خانمها این است که دوست ندارند شوهرشان از خانم دیگری تعریف کند. میخواهند مطمئن باشند از نظر همسرشان بهترین هستند. سالی 8-7بار دوستت دارم گفتن سخت نیست خانمها دوست دارند شوهرشان به آنها ابراز علاقه کند. میخواهند بفهمند که مردشان هم به زندگیاش علاقه دارد. مردها میگویند: «علاقه دارم دیگر؛ وقتی اینقدر کار میکنم یعنی علاقه دارم.» اما واقعا این آن چیزی نیست که خانمها دوست دارند بشنوند. زنها دوست دارند «عزیزم خیلی دوستت دارم» را بشنوند. مرد باید وسط روز زنگ بزند و بگوید: «چطوری؟ چکار میکنی؟ دلم برایت تنگ شده.» مختصر و مفید اما مؤثر. خیلی از خانمها چنین چیزی را دریافت نمیکنند. شما شوهر خوبی هستید اما از زنتان هم تعریف کنید زنها دوست دارند از زیباییهایشان تعریف بشود؛ چه زیباییهای ظاهری و چه رفتاری. دوست دارند بشنوند: «امروز چقدر قشنگ شدی، امروز چقدر قشنگتر شدی، این لباسی که پوشیدی چقدر بهت میآید، این رنگ خیلی تو را شاداب نشان میدهد و…» درواقع دوست دارند شوهرشان تغییراتشان را ببینند. خیلی از آقایان برایشان سخت است در این موارد ابراز عقیده کنند. برخی آقایان هم خیلی رک و بیپرده عیوب همسرشان را میگویند. این تاثیر خیلی بدی میگذارد. چرا غذا اینطوری است، چرا خانه این وضعی است، چرا اینجایت اینطوری است و… گاهی حتی به شوخی حرفهایی از این دست میزنند که خانمها اصلا دوست ندارند. همه غصههای عالم را بیخیال؛ حرف بزنید خانمها اهل گفتوگو هستند و دوست دارند مردهایشان هم با آنها حرف بزنند. بنابراین مردی موفق است که کمی از این توانمندی استفاده کند؛ نه اینکه همهاش بگوید خسته و گرسنهام. عصر که مرد وارد خانه میشود، برای زنها پایان روز نیست. تازه آغاز یک روز جدید است. حالا تازه باید دور هم باشیم و صحبت کنیم. اگر اینطور نباشد خانم کسل میشود و این دقیقا جایی است که مرد باید کمک کند که زن شاداب و بانشاط بماند. مگر هنوز نمیدانید که باید کمک کنید خانمها دوست دارند آقایان در کارهای خانه بهشان کمک کنند. واقعا سخت است که همه کارها بهعهده زن باشد و او را دچار افسردگی میکند. بدتر آنجاست که بعضی مردها میگویند: «وظیفهات است» یا «مگر تو از صبح تا شب توی خانه چه کار میکنی؟» خانمها به واسطه طبیعتی که دارند خودشان خیلی از کارها را جزو توانمندیهایشان میدانند و انجام میدهند. اما خیلی وقتها در خانه دوست دارند مرد مثل یک نیروی کمکی در کنارشان باشد. این کار، بیش از جنبه مادی به آنها آرامش روانی میدهد. مثلا خانم دارد آشپزی میکند، کیسه زباله پر شده، خب آقا این را ببرد بیندازد توی سطل زباله. مثلا مهمان دارند میخواهند بروند خرید، با هم بروند. اگر این کار را نکنند خانمها رو به فرسودگی میروند. واضح است که وقتی فشار را روی کسی بگذاری از بین میرود. منبع:همشهری آنلاین
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
برای دوام ازدواج این 7 مورد را رعایت کنید!
رابطه زناشویی رابطه پیچیده ای است. مسایل ظریف بیشماری وجود دارد که با رعایت نکردن آنها یک مساله کوچک، می شود یک دعوای بزرگ. می شود یک بحث و مشاجره بیهوده. زن و شوهرها باید مسایلی را در زندگی بدانند و رعایت کنند که بتوانند برای سال های طولانی در کنار هم لحظه های شاد و عاشقانه ای را داشته باشند. دوران تاهل از زیباترین دوران زندگی هر فردی – فارغ از زن یا مرد بودن – است. برای زیبایی بیشتر آن این 7 مورد را همیشه در نظر داشته باشید و به دوام رابطه خود کمک کنید. برای دوام ازدواج این مسایل را رعایت کنید 1.مهربانی معجزه می کند زندگی این روزهای همه ما بسیار شلوغ است و همهمان مشغله های کاری و فکری بسیاری داریم. گاهی تحت فشار سختی ها یادمان می رود مهربانی های خود را نثار اطرافیان کنیم. باید سعی کنید مهربانی را به عادت دایمی خود در زندگی بدل کنید. هر چه بیشتر مهربانی کنید، مهربانی بیشتری هم دریافت می کنید. این محبت رابطه میان انسان ها را قوی تر می کند. 2.همه انسان ها روزهای بد در زندگی دارند این را به یاد داشته باشید هیچ کس، خوشبخت مطلق نیست. همه روزهای خوب و بد در زندگی خود دارند. طبیعت زندگی همین است که در کنار خوبی ها، بدی ها هم وجود دارند. برخی روزها هستند که آدم ها حوصله ندارند، شما به عنوان همسر باید این مساله را درک کنید و بدانید که نمی شود همیشه همه چیز خوب باشد و لبخند و شادی در خانه جریان داشته باشد. خود شما هم گاهی به قدری مشغله دارید که نمی توانید به اندازه کافی برای همسر خود وقت بگذارید. این مسایل را خیلی شخصی کنید و خیلی زود قضاوت نکنید. اگر یک روز طرف مقابل به شما کمتر توجه کرد، به این معنی نیست که دیگر دوستتان ندارد. 3.در جمع بحث یا دعوا نکنید شک نکنید که همه آدم ها در زندگی با اختلاف هایی با یکدیگر مواجه می شوند. قرار نیست هر چه شما دوست دارید، همسرتان هم دوست داشته باشد. یا برعکس. عدم تفاهم در همه زندگی ها هست. با اینکه هر دو شما این اختلاف نظرها را قبول دارید، دلیلی وجود ندارد جلوی دیگران هم آن را مطرح کنید. وقتی جلوی دیگران بحث می کنید، خودتان پس از مدتی فراموش خواهید کرد، اما آنها در ذهنشان می ماند و این موجب بدنامی شما و همسرتان می شود. وجهه اجتماعی خود را برای مسایل ساده یا حتی مهم خراب نکنید. مشاجره ها یا بحث کردن در مورد مسایلی که با هم اختلاف دارید را در خانه و تنهایی های خود انجام دهید. 4.بخشش بزرگ ترین نعمت است زن و شوهرهایی که به راحتی می توانند یکدیگر را ببخشند، رابطه طولانی تر و قوی تری هم دارند. باید این درک را داشته باشید که هیچ کس کامل نیست. همه انسان ها اشتباه می کنند و باید این واقعیت را پذیرفت و درک کرد. با این دید، می توانید عشق بیشتری به همسر خود بورزید و از آرامش بیشتری در رابطه خود بهره بگیرید. 5. همیشه با هم بخندید احساسات خوب، به ویژه خندیدن موجب سرحال آمدن روح می شود. وقتی با فردی که دوستش دارید، می خندید و از رویدادهای شاد و لحظه های ناب لذت می برید، یک مهر تایید بیشتر روی رابطه خود می زنید. برای هم لطیفه های جالب تعریف کنید. کلیپ های خنده دار تماشا کنید. به مکان های شاد و هیجان انگیز بروید و از ته دل با هم و در کنار هم به زیبایی های دنیا لبخند بزنید. 6.رک حرف بزنید باید این را درک کنید که انسان ها قدرت خواندن فکر یکدیگر را ندارند. شما باید خواسته ها و نیازهای خود را به زبان بیاورید و سپس انتظار برآورده شدن آنها را داشته باشید. این مشکل بین بسیاری از زوج ها وجود دارد که خیال می کنند طرف باید خودش بفهمد که من الان چه می خواهم یا چه نیازی دارم! نه این طور نیست خیلی رک و صریح در مورد علاقه مندی ها، نیازها، خواسته ها و ایده های خود با همسرتان حرف بزنید. با هم همفکری کنید و برای انجام و برآورده کردن آنها با هم تلاش کنید. قرار نیست برای هم معما طرح کنید و ببینید طرف اینقدر آیکیو دارد که بداند در گوشه مغز شما چه می گذرد؟! 7. متعهد باشید یکی از مهم ترین مسایلی که در رابطه زناشویی و حتی دوستی ها باید رعایت کرد، تعهد است. یا شما قبول می کنید وارد رابطه ای بشوید یا قبول نمی کنید. وقتی تعهد می دهید و قول می دهید در همه لحظه های شادی و غم در کنار هم باشید، باید در جریان زندگی هم این تعهد را عملا نشان بدهید. زن و مرد باید بتوانند به یکدیگر تکیه و اعتماد کنند. تعهد هسته اصلی روابط زناشویی است. منبع:برترین ها
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
۷ راه ساده برای نزدیکتر کردن شما به همسرتان
۷ راه ساده برای نزدیکتر کردن شما به همسرتان در دنیای عشق و عاشقی، همه چیز زیبا و جذاب است. اول مسحور هم میشوید، طوریکه اصلاً نمیتوانید دست از هم بکشید. مدام با هم در تماسید یا اساماس میزنید. هر لحظه از کنار هم بودنتان توام با اکتشافات تازه درمورد همدیگر و رابطهتان است. با گذشت زمان این عشق خام کاملتر شده و کمکم به دوستانی خیلی خوب و یاران همیشگی برای هم تبدیل میشوید. به طور اجتنابناپذیری سالهای بعد از ازدواج عادتهایی در دو طرف ایجاد میکند. کمی فکر کردن و تلاش برای بهبود کیفیت زمانی که دو طرف کنار هم میگذارند، تغییر شگرفی در رابطه آنها ایجاد میکند که پایههای عشقی بادوام و همیشگی را برایشان فراهم خواهد کرد. در ازدواج برخلاف زمان دوستی و آشنایی، با هم بودن دیگر فقط به شام در رستورانها و کافههای شیک ختم نمیشود و حتی سادهترین برنامهها هم میتواند خاطراتی به یادماندنی در ذهنتان ایجاد کند. خرید موادغذایی: بیدار شدن و به خرید موادغذایی موردنیاز روزانه رفتن نباید حتماً کاری از سراجبار و خستهکننده باشد. میتوانید به آن بعنوان فرصتی برای غذاهایی که میتوانید در روزهای آتی با هم درست کنید فکر کنید. کمی در اینترنت برای دستورغذاهای جدید جستجو کنید. لیست خریدتان را با خودتان ببرید و موقع خرید کردن به لذتی که آن آشپزی دونفره برایتان خواهد داشت فکر کنید. پیادهروی آخرهفتهها: به جز این دیگر چه زمانی زن و شوهر میتواند شانهبهشانه و دست در دست هم راه بروند و از زمان با هم بودن خود لذت ببرند. البته بهتر است در این مواقع تلفن همراهتان را خاموش کنید که زنگهای آن صمیمیت دونفرهتان را بر هم نزند. وقتی هوا گرمتر باشد و گلها و درختها زیبا و سرسبز، زمانی جادویی را کنار هم خواهید گذراند. آخرهفتههای دونفره: چند ساعت مرخصی برای با هم بودن هیچ فایدهای ندارد. دو روز آخر هفته دست از کار بکشید، گوشیهای موبایلتان را خاموش کنید، کمی خرید کنید. چند فیلم سینمایی از قبل آماده کنید و تعطیلات آخر هفتهای عالی در کنار هم بگذرانید. این بهترین زمان است که روی کاناپه کنار هم بنشینید و لذت ببرید. زیباسازی حیاط خانه: اگر هوا خوب باشد میتوانید کمی در حیاط خانه باغبانی کنید. به گلفروشی محل بروید، کمی تخم گل بخرید و با هم در باغچه خانه بکارید. این تجربه برای ماهها خاطرهای خوش در ذهنتان ایجاد خواهد کرد. ماشینسواری: یک سفر درونشهری با اتومبیل شخصیتان این امکان را فراهم میکند که زمانی عالی را کنار هم بگذرانید و کلی هم سیاحت کنید. یک سبد پیکنیک و زیرانداز همراه خود بردارید تا اگر محلی مناسب پیدا کردید کنار هم ناهاری عاشقانه صرف کنید. یک روز در شهر مثل توریستها: چند نفر هستند که از دیدنیهای شهرشان دیدن کرده باشند؟ برای بازدید از مناطق دیدنی شهرتان وقت بگذارید. چه موزههای نزدیکتان باشد و چه آثار تاریخی و چه جدیدترین تئاتر شهر، همیشه کشف دوباره محلی که در آن زندگی میکنید لذتبخش خواهد بود. حرف زدن شبهنگام: هیچ زمانی برای ابراز احساسات بهتر از زمانی نیست که کنار هم روی تخت دراز کشیدهاید. این نوع صمیمیت است که باعث میشود هیچوقت از هم جدا نشوید. رابطهای که طی سالها کنار هم بودن تقویت میشود باعث میشود زمانی را که زن و شوهر کنار هم میگذرانند، صرفنظر از نوع فعالیت آن، بسیار پربارتر باشد. هیچوقت این واقعیت را فراموش نکنید که باوجود از بین رفتن شور و هیجان اول ارتباط، این همسرتان است که با او زندگی میکنید: کسی که همه زندگیتان دوستش داشتهاید. منبع:سایت مردمان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
قدم به قدم تا جلب رضایت والدین در ازدواج
مخالفت والدین در ازدواج اتفاقی است که برای خیلی ها می افتد. در این مواقع باید چه کار کرد؟ پا پس کشید و تسلیم خواسته خانواده شد یا همچنان بر خواسته خود اصرار ورزید؟ مخالفت والدین در ازدواج هیچ مخالفتی به معنی رد گزینه شما نیست و هیچ موافقتی هم به معنی تایید کامل آن نیست. پس اگر والدینتان با انتخاب شما مخالفت کردند، فکر نکنید فرد مورد نظرتان از هر حیث مردود است. یک بار دیگر به معیارهایتان نگاه کنید و فرد منتخبتان را با آنها بسنجید و بعد، از او در مقابل خانواده تان دفاع کنید. در واقع از انتخاب خودتان دفاع کنید. قدم اول اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست. اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و … رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد. در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد. اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و هم شانی فرد با فرزند یا خانواده است. و معمولا زمانی که فرزند قبل از تعیین ملاک ها عاشق شده باشد چنین مشکلی خواهند داشت. البته درصد بسیار کمی از والدین هم از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزند خود مخالفت می کنند اما مطمئنا در درصد بسیار پایینی قرار دارند. قدم دوم شما نیم نگاهی به ملاک های خودتان بیندازید. آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟ آیا اول انتخاب کرده و بعد عاشق شده اید یا اول عاشق شده اید و بعد ملاک ها را بر اساس فرد مورد نظر تعدیل کرده اید؟ آیا صفت خاصی در محبوب نیست که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟ اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک بوده طبعا مخالفت والدین، غیر منطقی خواهد بود. قدم سوم شما باید در جو صمیمی و فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنید. ملاک هایتان را برای او بازگو کنید. چرا و بر چه اساسی او را انتخاب کرده اید و محاسن او و ایده آل های شخصی تان که ممکن است با والدینتان داشته باشد با او صحبت کنید. البته اگر شخص امینی که هم والدینتان او را قبول کنند و هم با شما صمیمی باشد، قبلا با شما هماهنگ شده و در جلسه حاضر باشد تاثیر مثبتی در جلسه شما خواهد داشت. البته ممکن است پدر یا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما بدون دلیل باشد اما از نظر ناظر بی طرف و امین شما حرف درستی باشد و شما باید ملاک های خود را تعدیل کنید. بیشتر بدانید مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندش نمی شود. حتی اگر با ازدواج او صد در صد مخالف باشد. والدین زیادی دیده ایم که با وجود مخالفت صد در صد با فرزندی که تا آخرین فرصت فکر می کرد انتخاب درستی داشته و حتی پدر او را تهدید به عدم حمایت و محرومیت از ارث کرده بوده اما بعداز ازدواج باز هم نظر حمایت خود را از فرزندش دریغ نکرده است. همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید. این مساله هم اکثرا اوقات امکان وقوعی ندارد و ماه های بعدی ازدواج و سردی عطش تصمیم عجولانه باز هم محبت والدین در وجود انسان روشن می شود. و هم این که والدین انسان به مانند ریشه او هستند و قطع رابطه با والدین انسان را تبدیل به موجودی بی ریشه می کند که مشکلات فراوانی فراروی خود و خانواده خود خواهد داشت. ضمن این که خداوند در قرآن شدیدا از قطع رابطه با والدین نهی می کند. شما به جای این که از برخورد والدینتان با عروس خانم نگران باشید. بعد از اطمینان از انتخابتان بر اساس ملاک ها و اولویت های ذکر شده، از همسر آینده تان بخواهید با هم دنبال راه هایی باشید که نظر لطف والدین دو طرف همیشه بر زندگی مشترک شما سایه بیندازد. منبع:شهر سوال/تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
انتخاب همسر در کدام روز از ماه ؟
اگر خانمها میدانستند عادت ماهانهشان چه تاثیری بر انتخاب و آینده آنها میگذارد قطعا زمان خواستگاریشان را با سیکل عادت ماهانه خود تنظیم میکردند! قبل از اینکه در مورد زمان مناسب برای خواستگاری صحبت کنیم باید یادآور شویم که این مقاله بیشتر مناسب خانمهایی است که قرار است برای اولین بار خواستگار محترم را ببینند. حال این دیدار میخواهد در یک جلسه رسمی خواستگاری باشد یا در یک جلسه خانوادگی، در رستوران یا قرار معرفی و … . مهم این است که شما میخواهید برای برقراری یک رابطه بلند مدت، شریک زندگی خود را انتخاب کنید. خانمهایی که در اواسط چرخه قاعدگی (مرحله دوم) هستند بیشتر دست به انتخابهایی میزنند که به روابط کوتاهمدت و گذرا منجر میشوند. در نتیجه بهتر است زمان این انتخاب را به اواخر یا اوایل چرخه (مرحله اول یا آخر چرخه) بیندازند و تا حد امکان در دوران تخمکگذاری (بین روزهای 10 تا 14 یا 16 چرخه) کسی را انتخاب نکنند. در این دوره تمایلات خانمها بیشتر از روی ظاهر و هوس است و کمتر به خصایص مطلوب یک شریک دراز مدت میاندیشند. این درحالی است که وقتی در اوایل و اواخر چرخه قاعدگی به سر میبرند بیشتر به دنبال مردانی میگردند که مناسب روابط سالم و طولانی مدت هستند یعنی بیشتر به شخصیت، حس همدلی و همراهی او اهمیت میدهند. با این حال تمامی این نتایج به صورت احتمال مطرح میشوند و هیچ کدام صد درصد نیستند. شرایط فرهنگی، گزینههای در دسترس، سن، چهره و اندام زنان نیز در نوع انتخابشان تاثیرگذار است. دوره ماهانه از لحاظ هورمونشناسی در مرحله تخمک گذاری میزان هورمون استروژن به اوج خود میرسد. در ادامه نیز اوجگیری ناگهانی پروژسترون روی میدهد که نشانه پاره شدن فولیکول و آزاد شدن تخمک از آن است. از آنجایی که اواسط چرخه قاعدگی بهترین زمان برای بارور شدن تخمک و باردار شدن یک زن است به آن دوره باروری یا پنجره باروری گفته میشود. به مرحله سوم چرخه قاعدگی یعنی روز 14 یا 16 تا پایان چرخه (روز 28) مرحله زردهای (لوتئال) گفته میشود. در این مرحله تخمک رسیده که در مرحله قبل آماده لقاح بود در صورت بارور نشدن تبدیل به جسمی زرد رنگ میشود. بنابراین ترشح استروژن کم اما میزان پروژسترون همچنان بالا باقی میماند. یک روز عاشقش هستید و یک روز متنفر؟! از نظر خانمها، مردی برای زندگی ایده آل ارزیابی میشود که یکسری ویژگیهای ظاهری، جسمانی، رفتاری و تشخیصی خاص داشته باشد. جالب اینکه ویژگی مرد ایده آل از نظر زنان ثبات نداشته و معمولا مطابق با مراحل مختلف چرخه قاعدگی تغییر میکند. از جمله تغییرات مربوط به تمایل زنان در مورد شریک زندگی میتوان به تغییر در تمایلات نسبت به چهره، اندام، تن صدا، شخصیت و خصایص رفتاری مرد اشاره كرد. خلاصه موضوع از این قرار است! مرحله اول = روزهای 1 تا 7 قاعدگی (زمان مناسب برای انتخاب همسر) مرحله دوم = روزهای 10 تا 14 یا 16 قاعدگی (زمان نامناسب برای انتخاب همسر). مرحله سوم = روزهای 14 یا 16 تا 28 قاعدگی (زمان مناسب برای انتخاب همسر) 6 سال در قاعدگی میگذرد! اگر 5 روز را به عنوان متوسط تعداد روزهای مرحله اول قاعدگی در نظر گرفته و آن را در تعداد چرخههای قاعدگی یک زن در هر سال (یعنی در دوازده) ضرب کنیم و سپس عدد بهدست آمده را در عدد 38 یعنی متوسط سالهایی که یک خانم دوره ماهانه دارد، ضرب کنیم و این مقدار را تقسیم بر 365 روز (يك سال) کنیم به عدد 2/6 سال میرسیم. به عبارت دیگر هر زن بهطور میانگین بیشتر از 6 سال از عمر خود را در این دوره به سر میبرد! چرخه معمول دوره ماهانه چیست؟! در ابتدا جا دارد توضیحی در مورد چرخه قاعدگی زنان بدهیم. چرخه قاعدگی به یک دوره تقریبا ماهانه گفته میشود که در طول آن تغییرات منظمی در وضعیت هورمونی و تناسلی زنان روی میدهد. کل طول چرخه قاعدگی بین 25 تا 35 روز یا به طور میانگین 28 روز است. مرحله اول هر چرخه با خونریزی قاعدگی شروع میشود که تقریبا 5 تا 7 روز طول میکشد. در واقع اولین مرحله از هر چرخه جدید، علامت پایان یافتن چرخه قاعدگی قبلی است. روزهای قاعدگی بر انتخاب خانمها موثرند تغییرات یا نوسانات چرخه قاعدگی با ترجیحات و انتخابهای زنان مرتبط هستند. این نوسانات چند ویژگی دارند؛ یکی از ویژگیهایشان این است که تغییرات در یک قالب ناهوشیار زیستی روی میدهند یعنی خود فرد هم ممکن است از آن آگاه نشود. از دیگر ویژگیهای آن تکراری بودنش است. به عبارت دیگر، این تغییرات از شروع قاعدگی بعدی دوباره با حالتی نوسانی تکرار خواهند شد. ویژگی بعدی منظم و قابل پیش بینی بودن آنهاست. لازم به ذکر است که این نوسانات در اکثریت زنان رخ میدهند. 5 سالی هم در تخمکگذاری هستید! در صورتی که طول دوره چرخه را 28روز فرض کنیم، در ادامه نیمه اول چرخه یعنی روزهای 7 تا 14 یا 16 ترشح هورمون استروژن به دلیل وجود فولیکول یا تخمک نارسیده در تخمدان رو به افزایش میگذارد. در این صورت روزهای 10 تا 14 یا 16 چرخه، مرحله دوم چرخه یا همان مرحله تخمک گذاری یا فولیکولار نامیده میشود. با فرمول پاراگراف بالا و با تغییر تعداد روزها از 5 به 4 روز به عدد 5 سال میرسیم، یعنی مدت زمانی که یک زن در طول عمر خود دوره تخمک گذاری را تجربه میکند. منبع:مجله سیب سبز
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
در وقت عاشقی هم مشورت کنید!
نام مشاوره ازدواج اگرچه در سال های اخیر زیاد به گوش می خورد اما اتفاق تازه ای نیست. مشاوره ای که شاید مهم تر از هر مشورت دیگری در زندگی تان بتواند شما را نجات دهد و آینده تان را از سیاه روزی دور نگه دارد. متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاورین در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا احساس می کنند چون به یک استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند بنابراین می توانند خودشان بدون کمک گرفتن از مشاور بهترین انتخاب را انجام دهند. عده ای با مشورت دوستانشان برخی ملاک های اولیه ای مانند نجابت، تحصیل، خانواده، پوشش و… را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند. در حالیکه باید در تمامی این مراحل حتما به یک مشاور معتمد مراجعه کنند تا به صورت علمی هر دو طرف مورد بررسی روحی و رفتاری قرار بگیرند تا بعد از ازدواج مشکلات کمتری برایشان پیش بیاید. مشاور چه کاری برایتان می کند؟ ملاک های اولیه که در عرف مطرح می شود، نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند. کاری که دختر و پسر در ابتدای آشنایی از پس آن برنخواهند آمد چرا که نیاز به تخصص و علم کافی در این حوزه دارد. شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند این زوج آیا سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ آیا شیوه حرکتشان با هم همخوانی دارد یا نه؟ مشاوران تست های شخصیت شناسی و… که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند تا به شرح حال مشخصی از زوج برسند. حتی در خصوص احتمال تعامل دو نفر هم به صورت علمی وارد می شوند و کار روان شناختی انجام می دهند. کار آنها شناختن همین رفتارهای پنهان است که در اکثر این موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است. در نهایت مشاوران معمولا توصیه می کنند 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند. مهم ترین موضوعات مشاوره دختر و پسر باید در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد. بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند. پیش فرض مهم ازدواج درباره ازدواج مهم ترین مساله رسیدن به بلوغ است. بلوغ جنسی، عاطفی، اجتماعی و مالی. اما استقلال مالی شرط اول ازدواج است. منظور از استقلال مالی پولدار بودن یا توانمندی مالی نیست. بلکه منظور، توانایی جدا شدن از خانواده و تشکیل زندگی بر مبنای حداقل های مورد تایید دو طرف است. بنابراین مشاور با در نظرگیری این که پسری که به خواستگاری رفته استقلال مالی دارد و می خواهد مسئولیت خانواده دو نفره جدیدش را بپذیرد با زوج ها برخورد می کند. این مساله از آن جهت مهم است که در فرهنگ عمومی خانواده های ما اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند. به عشق ایمان بیاوریم یا نه؟ کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند. هر کسی که عاشق می شود احساس یک رابطه منحصر به فرد به او دست می دهد که متاسفانه یک احساس شدید و گذراست و مشکل مشاوران با زوج ها در همین زمان است که آنها در این لحظات نه حرف بزرگ ترها را قبول می کنند نه حرف مشاور را و نه هیچ حرف دیگری را. مشاور نمی گوید که زوج این کار را بکند یا نکند. وظیفه مشاور آگاه کردن است. مثلا می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چی خواهد بود. موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد و مشاور وظیفه دارد درباره آینده ازدواج با زوج حرف بزند. ولی قرار نیست چیزی را به کسی تحمیل کند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست. منبع:نوعروس
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
زن ها از این 10 ویژگی مردها تنفر دارند!
وقتی از خانمها میپرسید که از چه چیزهایی درمورد مردها بدشان میآید، لیستی بیانتها جلو رویتان میگذارند. بااینکه چیزهایی که زنها درمورد مردها بدشان میآید ترکیبی از ویژگیهای کوچک و بزرگ است، اینجا به ۱۰ مورد از آزاردهندهترین این ویژگیها اشاره میکنیم: ۱. قسم دروغ بااینکه بیشتر خانمها از قسم خوردن آقایان وقتی خودشان ناراحتند بدشان نمیآید اما از مردهایی که فکر میکنند قسم خوردن تنها راهی است که حرفشان را باور کنند متنفرند. ۲. سلطهگری بیشتر خانمها مردی میخواهند که از آنها محافظت کند و به آنها احساس امنیت دهد اما به دنبال دیکتاتوری که به آنها دستور دهد چه بکنند و کجا بروند و با کی حرف بزنند و یا چه بپوشند نیستند. زنان از مردانی که قصد کنترل دارند میترسند و از آنها فرار میکنند. ۳. متعهد نشدن خیلی مهم است که مردها درک کنند که وقتی همه چیز جدی میشود، زنها توقع دارند که شما دو نفر خودتان را محدود به همدیگر کنید. زنها از اینکه بازیچه کسی قرار بگیرند و با کسی بمانند که از متعهد شدن میترسد متنفر هستند. ۴. رمانتیک نبودن زنها عشق واقعی همراه با حس ارتباط عاطفی به مردشان را میخواهند. اگر طرفتان احساس کند که فقط بخاطر رابطهجنسی سراغ او میآیید خیلی زود از شما دور شده و حتی اجازه دست زدن به خود را هم به شما نخواهد داد. ۵. نرسیدن به خود بااینکه ظاهر همه چیز نیست اما زن جذب مردانی که به خود نمیرسند، موهایشان ژولیده است، بوی عرق میدهند، ناخنهایشان بلند شده، دهانشان بو میدهد و لباسهای چروک میپوشند نمیشوند. علاوه بر این، متناسب نگه نداشتن اندامتان به خانمها نشان میدهد که احترامی برای خودتان قائل نیستید و هیچ انگیزه و نظمی در زندگی ندارید. ۶. قابل پیشبینی بودن زنها واقعاً از مردان قابل پیشبینی که هیچوقت کار متفاوتی انجام نمیدهند بدشان میآید. آنها عاشق مردانی هستند که سرشار از سورپرایزهای عالی اند. ۷. اولویت دادن به دوستانشان اگر از گذراندن وقت با دوستانتان خیلی بیشتر از همسر یا نامزدتان لذت میبرید و همسرتان هیچوقت نمیتواند ساعتی دونفره با شما داشته باشد، مطمئناً یک جای کار میلنگد. ۸. مدام بحث کردن زنها از مردهایی که هر صحبت کوچک را به بحثی ادامهدار و مشاجره تبدیل میکنند و باعث میشود آنها مجبور شوند مدام حالت دفاعی به خود بگیرند خوششان نمیآید. ۹. دید زدن خانمهای دیگر جلو چشم آنها بااینکه نگاه کردن به خانمها برای برخی آقایان مسئلهای عادی است (البته نه زیاد از حد آن)، اما وقتی اینکار را جلو زن زندگیتان انجام دهید مشکلساز خواهد شد. ۱۰. وابستگی اعتمادبهنفس و استقلال ویژگیهایی بسیار جذاب در آقایان است، اما وابستگی و ناامنی اینطور نیست. زنها دوست ندارند با مردانی باشند که به خودشان اعتماد ندارند و برای روابط، کار و دوستیهایشان نیاز به تایید دائمی دارند. منبع:سایت مردمان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
عشقتان مهم تر است یا خانواده تان؟
ازدواج گاهی وقت ها شما را بر سر یک دو راهی بزرگ قرار می دهد: به احساستان توجه کنید یا خواسته خانواده تان؟ مخالفت خانواده در ازدواج بسیار پیش می آید که دختر و پسری قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما یکی از خانواده ها یا هر دو آنها مخالفت می کنند. دلیل مخالفت گاهی نپسندیدن فرد و گاهی هم کفو نبودن خانواده ها است. به عبارت دیگر، خانواده ها فکر می کنند برای هم مناسب نیستند و قواعد و چهارچوب هایشان با هم جور در نمی آید. در چنین شرایطی شما هر انتخابی داشته باشید، تبعاتی دارد. اگر با خانواده تان مخالفت کنید و به خواست خودتان عمل کنید، یک عمر تنش و نارضایتی خانواده ها را در پی خواهد داشت و اگر از عشقتان بگذرید ممکن است علاوه بر آن که شانس تجربه یک زندگی خوب را از دست داده اید، همیشه با خاطره این عشق و نارضایتی از خانواده تان سر کنید. بعد از ازدواج تغییر می کنیم؟ شاید فکر کنید که از او می خواهید بعد از ازدواج تغییر کند و شبیه خانواده شما شود. اما واقعیت این است که بسیاری از اوقات ناکامی در ازدواج به علت وجود تفاوت ها یا تضادها و مقررات رفتاری کاملاً متفاوت افراد و خانواده ها اتفاق می افتد. یعنی قواعد خانوادگی شما و همسرتان به حدی با هم متفاوت است که تحمل آن برای طرف مقابل امکان پذیر نیست. در هر ازدواجی هر یک از زوجین متعلق به خانواده ای هستند که فرهنگ، باور، نظام اخلاقی و تعاریف مخصوص به خود را دارد. بنابراین این تفاوت ها تا حد زیادی طبیعی است. در کنار این تضاد ها درجه انعطاف پذیری و سازگاری زوجین ممکن است بسیار متفاوت باشد. اگر به گونه ای باشد که در برابر تغییراتی که لازم است پس از ازدواج اعمال کنند بسیار خشک و مقاوم باشند، می توان انتظار داشت که زندگی مشترک شان بیشتر به سمت ناکامی پیش رود تا حل اختلافات و رسیدن به نقطه مشترک. بنابراین، می توان مشاهده کرد که به هم نزدیک بودن دو خانواده از نظر ویژگی های مختلف تا چه حد می تواند در موفقیت زندگی مشترک فرزندان تأثیر گذار باشد. قطع رابطه جواب نمی دهد خانواده یک سیستم عاطفی است و بخش مهمی از تعامل در آن متمرکز بر مسائل عاطفی است. اگر زوجین به این مسئله توجه لازم را نشان ندهند و زندگیشان را به واسطه روابط عاطفی بنا نکنند این امر موجب از خود بیگانگی آن ها و در نتیجه همدلی های غیر صادقانه در روابط بین آن ها می شود که در آخر یا به بروز طلاق عاطفی و یا از هم پاشیدگی بنیان خانواده تازه شکل گرفته شان منجر می شود. بی خیال دوست داشتن شویم؟ از سوی دیگر مسئله دوست داشتن و عشق و علاقه میان همسران را نیز نباید کم اهمیت پنداشت، با توجه به این که اولین نشانه های این علاقه از همان جلسات ابتدایی خواستگاری دیده می شود. بنابراین لازم است به هر دوی این نکات به دقت توجه کنید. لازم است فردی را که با او ازدواج می کنید یک بار از نظر منطقی و یک بار دیگر از لحاظ احساسی و عاطفی بررسی کنید. گاهی ممکن است آنچه احساستان به شما می گوید با آنچه عقلتان می گوید متفاوت باشد. ولی در نهایت اعتماد به هر دوی آنها لازم است. احساستان را تا جایی دنبال کنید که عقل و منطقتان آن را تأیید می کند. فراموش نکنید که ازدواج، تنها پیوند 2 نفر نیست بلکه پیوند دو خانواده است و اگر خانواده شما همسر آینده تان را نپذیرند به طور قطع حتی در صورت ازدواج با آن فرد روابط شما با خانواده تان دچار مشکلات اساسی خواهد شد. منبع:خراسان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
چند نوع عشق داریم؟
چند نوع عشق داریم؟ در طول تاریخ توصیفهای متعددی از عشق ارائه شده. غم و اندوه و لذت و شکوه عشق باعث شده شاعران، هنرمندان، متفکران، نویسندگان و بسیاری، عشق را الهامبخش برخی از آثار خود کنند. هرکدام از ما در طول زندگی به طریقی با عشق آشنا شدهایم و شاید بهترین و بدترین لحظههای زندگی هر کدام از ما به نوعی با عشق گره خورده باشد… اما واقعا عشق چیست و آن را چگونه تعریف میکنیم؟ دشواری در تعریف عشق و تنوع توصیفهایی که از آن شده، ارزیابی و سنجش آن را دشوار کرده است. در طول 60 سال گذشته حدود 30 ابزار مختلف برای اندازهگیری عشق به وجود آمدهاند و شاید جاهطلبانهترین آنها ابزاری است که آن را براساس میل فرد برای صمیمیت همراه با مراقبت و احساس تعلق به دیگری مورد ارزیابی قرار میدهد. تلاشهای جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی باعث شده عشق به انواع مختلفی تقسیمبندی شود: عشق بین والدین و فرزندان، اعضای خانواده، دوستان و افراد مختلف. اما بهطور کلی عشاق میتوانند دو نوع قراردادی عشق را تجربه کنند؛ عشق شهوانی و عشق همیارانه. عشق شهوانی عشق شهوانی که معمولا بهعنوان عشق رمانتیک و شیدایی شناخته میشود، حالتی است از جذابیت وفریفتگی بسیار همراه با میل به دیگری. این نوع عشق با ویژگیهایی از قبیل دلسوزی و شفقت، شادی، اضطراب، میل جنسی و وجد و سرور زیاد شناخته میشود. برانگیختگی فیزیولوژیکی عمومی شامل افزایش ضربان قلب، تعریق، سرخ شدن پوست همراه با احساس برانگیختگی زیاد، اغلب از علائم فیزیکی عشق شهوانی است. از نظر دیگران، افراد دارای عشق شهوانی، به دنبال برآورده کردن نیازهای خود هستند بنابراین جای تعجب نیست که عشق شهوانی عمر کوتاهی داشته باشد و عمدتا چند ماه بیشتر طول نكشد. در این نوع عشق، زمانی که آتش عشق کمسو میشود، به تدریج تضادها و تعارضها، تظاهر پیدا میكند و عشاق سابق، افرادی شکاک، ناراضی و ناامید شده و با یکدیگر درگیریهای متعددی پیدا میکنند. عشق همیارانه عشق همیارانه نسبت به عشق شهوانی، تنش و استرس کمتری درپی دارد. این عشق با سپاسگزاری عمیق طرفین از یکدیگر همراه و اغلب شامل تحمل و بردباری در برابر قصورات یکدیگر و تلاش برای رفع مشکلات و بهبود روابط بینفردی است. رابطه زناشویی در این نوع رابطه، بیانگر احساسات عمیق طرفین به یکدیگر و اطمینان از درک نیازها و خواستههای یکدیگر و احساس لذت است. به موازاتی که عشق همیارانه، رشد میکند و روابط گستردهتر میشود، زوج بهراحتی درباره مسائل و نگرانیهای جنسیشان صحبت میکنند. با ارتقای روابط بینفردی و صمیمیت بین طرفین، لذت از روابط زناشویی نیز افزایش پیدا میكند و تعهدات طرفین در رابطه قویتر میشود. علاوه بر این، رابطه زناشویی در این نوع رابطه، برخلاف عشق شهوانی، بامعناتر است و رضایت عمیقتری را به دنبال دارد. انواع عشق از نظر جان آلنلی تلاش برای توصیف انواع روابط عاشقانه منجر به ارائه مدلی براساس واژههای باستانی یونانی از طرف جان آلن لی شده. وی معتقد است 6 نوع رابطه عاشقانه وجود دارد: رمانتیک، سرگرمکننده، مالکانه، اشتراکی، نوعدوستانه و واقعگرایانه: -عشق رمانتیک: افرادی که این نوع عشق را تجربه میکنند، جایگاه خاصی برای زیبایی ظاهری و فیزیکی طرف مقابل خود قائلاند و به دنبال تجربه لذت بصری و لمسی هستند که از ظاهر و بدن معشوق یا معشوقه خود کسب میکنند و میل زیادی به داشتن رابطه با معشوق خود دارند. -عشق بازیگوشانه: در این نوع رابطه عشقی، عمدتا افراد به دنبال کسب تجارب متعدد جنسی هستند و تعهد برایشان معنایی ندارد. این عشق ناپایدار برای آنها نوعی تفنن و لذت زودگذر است. -عشق مالکانه: این نوع عشق معمولا با آشفتگی و حسادت بیشازحد همراه و فرد به دنبال مالکیت در رابطه عاشقانه خود است. این افراد زندگی پرپیچ و خمی دارند و هرچند محبت زوج به یكدیگر میتواند بسیار لذتبخش باشد ولی آشفتگیهایی را به دنبال دارد كه تجربه آن برای فرد میتواند دردناک باشد. – عشق همیارانه: در این نوع رابطه تعهد، صمیمت و عطوفت بهتدریج ایجاد میشود و معمولا رابطه زوجها طولانیمدت و بر پایه صلح و آرامش و نوعی روابط دوستانه حاکم است. -عشق نوعدوستانه: افرادی که این نوع عشق را تجربه میکنند عمدتا روابطی توام با شفقت، دلسوزی، مراقبت و از خودگذشتگی را تجربه میکنند. چنین روابط و احساساتی بدون هیچگونه چشمداشتی است. – عشق واقعگرایانه: در این نوع رابطه عشقی، فرد به دنبال انتخاب كسی است که با ملاکهای عقلانی و منطقی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، تحصیلی و… او سازگار باشد. در نتیجه این رابطه میتواند به احساس رضایت متقابل بینجامد. جان لی معتقد است روابط عاشقانه در طول زمان پیشرفت میکند و افراد ممکن است در دورههای مختلف از زندگیشان رویکردهای مختلفی از عشق را تجربه کنند. معمولا زوجها در هر نوع رابطهای به دنبال ایجاد یک رابطه پایدار و موفق هستند. صرفنظر از اینکه رضایت و موفقیت در یک رابطه عاشقانه، اغلب به این بستگی دارد که بتوانیم فردی را پیدا کنیم که رویکرد مشابهی با ما در ارتباط با عشق و صمیمیت داشته باشد. منبع:سلامت
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
با این پسران هیچ دختری حاضر نیست ازدواج کند!
با این پسران هیچ دختری حاضر نیست ازدواج کند! ازدواج کردن به خودی خود کار حساس و دشواری است. در زمانه فعلی هم با بالا رفتن سن ازدواج و مشکلات اقتصادی، اوضاع سخت تر شده و شانس بله گرفتن کمتر. اما اگر شما پسری در سن و سال ازدواج باشید و همه چیزتان تمام و کمال باشد اما دارای یکی از این خصوصیات باشید، شک نکنید که کسی به شما بله نمی گوید! پسرهای درگیر با دنیا یعنی «یاس فلسفی» داشتن است. کسی نمی گوید شما درباره عقاید و افکارتان شک نکنید، کسی شما را از تفکر و تعمق در مسایل نهی نمی کند اما بدانید مردی که در فاز افسردگی است و فکر می کند دنیا پوچ است، انسان به انتهای خود رسیده و جهان هستی باید دچار تحولی شگرف شود، مردی نیست که زن ها دوست داشته باشند به عنوان همسر انتخاب کنند. مهم ترین ویژگی یک مرد قابل اتکا بودن است و برای این که قابل اتکا باشید باید پایتان را روی زمین سفت بگذارید. باید محکم و راسخ باشید نه این که هرسال در عقایدتان دچار نوسان و دگرگونی شوید. خودشیفته های اعصاب خرد کن بله! خود شیفتگی هم یکی از مصداق های بد حالی است. اگر خود شیفته باشید، یعنی نیاز دارید دیده شوید و جایی که دیده نشوید، اعصابتان به هم می ریزد، کاسه کوزه ها را می شکنید و قهر می کنید. از آن طرف قضیه هم همیشه دنبال این هستید که بهترین شوید، وقت زیادی را برای خود صرف می کنید و مغرورانه به خود می بالید. مردم تواضع را دوست دارند اما آدم های خودشیفته آنقدر درگیر رسیدن به خودشان هستند که وقتی برای خانواده شان ندارند. ارزشی برای شنیدن حرف های همسرشان، دیدن آنها و توجه کردن به آنها قایل نیستند و هیچ وقت نیازی به عذرخواهی احساس نمی کنند. این مردها اعتقاد دارند هر کس آنها را ترک کند ضرر کرده و هیچ وقت از اشتباهاتشان درس نمی گیرند. در سختی مانده ها این مردها گذشته سختی داشته اند. مثلا در کودکی در فقر و تنهایی بزرگ شده اند و هنوز تلخی آن دوران را به یاد می آورند. این مردها حتی اگر با تلاش و پشتکارشان وضعیت خود را متحول کرده باشند و طبقه اجتماعی بالاتری به دست آورده باشند، در صورتی که درگیر گذشته شان باشند گزینه خوبی برای ازدواج به حساب نمی آیند. چنین مردانی از سختی های زندگی شان گذر نکرده اند و قرار است همه عمر نق بزنند، احساس قربانی شدن داشته باشند و دیگران را به خاطر گذشته بدی که داشته اند سرزنش کنند. البته که همه مردهایی که گذشته سخت داشته اند اینطور نیستند و ما فقط به گروهی اشاره می کنیم که در گذشته گرفتار هستند. محافظه کارها هیچ چیز به اندازه یک مرد محافظه کار زن ها را دلزده نمی کند. مردان محافظه کار که برای گرفتن یک تصمیم مدت ها زمان صرف می کنند، مردان مردد که هیچ وقت نمی توانند با قاطعیت رفتار کنند از نظر زنان پسر بچه هایی هستند که اصلا نمی شود روی آنها حساب کرد. محافظه کارها عموما منفعل هستند و حتی در خواستگاری کردن هم دست دست می کنند تا اول رغبت و تمایل دختر را ببینند و بعد، پا پیش بگذارند. مردهای معتاد به کار شما شاید با کار زیاد بخواهید وضعیت رفاهی زندگی تان، یا موقعیت اجتماعی تان را بهتر کنید اما اگر یک مرد معتاد به کار باشید هرگز نخواهید توانست نظر یک زن را جلب کنید. زن ها به مردانی علاقمندند که بتوانند بین بخش های مختلف زندگی شان تعادل برقرار کنند. به اندازه کار کنند، به اندازه برای خانواده وقت بگذارند و به اندازه به خودشان توجه داشته باشند. اگر مردی هستید که مرتب از کار حرف می زند و حتی پیش نامزدش هم تلفن های کاری دارد، بدانید که به زودی مورد نفرت نامزدتان واقع خواهید شد. منبع : tebyan.net
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
سوالات جا مانده در روز خواستگاری
سوالات جا مانده در روز خواستگاری دو نفر که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، در مدت خواستگاری باهم آشنا شده و سوالات بسیاری از هم می پرسند، علاوه بر تمام مسائل و سوالاتی که از همسر آینده تان می خواهید بپرسید، به سوالات زیر هم خودتان پاسخ دهید و هم از طرف مقابل بخواهید که به آنها پاسخ دهد، سوالاتی که در این مقاله به آنها پرداخته می شود، سوالات حاشیه ای یا سوالات جا مانده نام دارد. سوالات روز خواستگاری پاسخ سوالاتتان را حتما باهم مقایسه کنید: 1- اگر از کسی ناراحت شدید چه می کنید؟ چگونه می پسندید؟ – صریحا به او می گوئید – به او نمی گوئید و گذشت می کنید – منتظر فرصتی برای تلافی هستید – به او نمی گوئید و در دلتان از او کینه دارید – روزی تمام اشتباهاتش را یکباره به او خواهید گفت – با او قهر می کنید 2- اگر کسی از شما ناراحت باشد چه می کنید؟ – برایتان اهمیت ندارد. – به هر طریقی شده از دل او در می آورید. – خود را سرزنش می کنید ولی به روی خود نمی آورید. – از او عذر خواهی می کنید. – قیافه حق به جانب گرفته و طرف را محکوم می کنید. 3- اگر کسی از شما انتقاد کند چه رفتاری نشان می دهید؟ – ناراحت می شوید – خوشحال میشوید – به روی خود نمی آورید – با وی لجبازی می کنید – در صدد برطرف کردن عیب مزبور برمی آئید. 4-از دیگران انتقاد می کنید؟ 5-خانواده شما چگونه هستند؟ زن سالار ، مرد سالار ، با تفاهم و مشورت. دختری که در خانواده ای بزرگ شده که زن سالاری بوده و حرف، حرف مادر خانواده بوده، در زندگی خود می خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند و زندگی مردسالاری برایش مشکل است، همچنین پسری که درخانواده مرد سالار بزرگ شده باشد. دو سالار با هم در یک خانه نمی گنجند. اگر پسری هم در خانواده زن سالار بزرگ شده باشد می خواهد همیشه حرف، حرف زنش باشد و نمی تواند به خوبی زندگی را اداره کند، همان به اصطلاح عامیانه زن ذلیل. 6-شما دستور می دهید یا خواهش می کنید؟ چگونه می پسندید؟ – بعضی افراد برای درخواست چیزی (حتی یک لیوان آب) با لحنی خواهشانه تقاضا می کنند. – ولی برخی افراد از جملات امری استفاده می کنند. بنگرید چگونه اید؟ و چگونه فرد مقابل را می توانید تحمل کنید؟ 7- بیشتر اوقات در چه زمانی زندگی می کنید؟ (گذشته ، حال ، آینده) 8- به چه کسانی یا چیزهایی احساس وابستگی دارید؟ مادرتان، دوستانتان، گوشی تلفن همراهتان، کار و شغلتان و … 9- تا چه حد به قول و قرار خود اهمیت می دهید؟ با بدقولی دیگران چه می کنید؟ 10- در صورتیکه بیمار شوید چه انتظاراتی از همسرتان دارید؟ خانمی در این باره می گوید: وقتی همسرم بیمار می شود (حتی یک سرما خوردگی) خیلی از من انتظار دارد می خواهد همانگونه که به فرزندم رسیدگی می کنم به او نیز برسم. وقتی مریض می شود مثل بچه ها بهانه گیری می کند و من باید نازش را بکشم… 11- میزان هدیه دادن و نوع هدیه را به همسر ،خانواده طرفین، دوستان و آشنایان به مناسبت های مختلف (روز مادر، خانه به خانه شدن و… ) را مشخص کنید. 12-چه رنگهایی را دوست دارید؟ هم برای خود و هم برای همسرتان. 13- بیشتر شنونده هستید یا گوینده؟ 14- در رابطه با شنیدن خبر بد خونسرد هستید؟ یا روحیه خود را از دست می دهید؟ 15- به چه نوع موسیقی علاقه دارید؟ یکی از دوستان ما مردی بود که به موسیقی سنتی علاقه داشت و از موسیقی های تند و پاپ گریزان بود، اما همسرش از طرفداران پر و پا قرص موسیقی های تند و پاپ بود و این موضوع همیشه اولین جرقه ی بحث و دعوای آنان بود، مخصوصا هنگامی که با ماشین به مسافرت می رفتند. 16- به چه چیزهای خاصی علاقه دارید؟ بعضی افراد علایق خاصی دارند مثلاً : – زندگی در روستا را به زندگی در شهر ترجیح می دهند – در خانه حیوان نگه می دارند. – به هنرهای خاصی علاقه دارند و یا دوست دارند در آینده به کار خاصی بپردازند و مواردی از این قبیل….حتما باید راجع به این موارد صحبت شود. ثمین تنها مشکل زندگیش را همین مسئله می داند: همسرم خیلی به حیوانات علاقه دارد یک روز قناری می خرد، روز دیگر طوطی، روز بعدش خرگوش و من برخلاف او از بودن حیوان درخانه، نفرت دارم و مرتب با همسرم جر و بحث داریم. نه او حاضرمی شود از حیواناتش دل بکند و نه من می توانم این وضع را تحمل کنم. در پایان این جمله معروف را یادآور می شوم که قبل از ازدواج چشمانتان را باز ِ باز کنید و بعد از ازدواج، آنها را ببندید. منبع: تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
فانتزی های غلط دخترانه در ازدواج
فانتزی های غلط دخترانه در ازدواج گل یكی دیگر از فانتزیهای دنیای زنان است كه میتواند نشانگر مهر و محبت مرد نسبت به نامزد یا همسرش باشد. در حالی كه برای بسیاری از مردان خرید یك شاخه گل تقریبا امری بیمعنی است. زنها اهل رویابافی هستند و در این هیچ شکی نیست. دوست دارند همهچیز عاشقانه باشد، دوز رمانتیك بودن هر چیزی بالا باشد و همیشه هم همانطور بماند. شاید برای همین است كه وقتی با واقعیتهای زندگی روبهرو میشوند توی ذوقشان میخورد و زود رنج میشود اما این فانتزیها از كجا میآیند و چطور میشود با آنها كنار آمد؟ فانتزی اول من اگر زیبا باشم زندگی خوبی خواهم داشت یكی از فانتزیهای وابسته به زیبایی، تب تند آرایش و جراحیهای زیبایی است؛ زنانی كه میخواهند به هر قیمتی شده خودشان را زیباتر كنند و گمان میكنند كه فقط زیبایی نگهدارنده زندگی زناشویی آنها خواهد بود. در این موارد شاید برای مدت زمان كوتاهی فرد احساس بهتری نسبت بهخودش پیدا كند اما این احساس در طولانی مدت از بین خواهد رفت. بدون پیداكردن ریشه این مشكل و قبول كردن خود به همان شكلی كه هست این عدمرضایت دنبالهدار خواهد بود. فانتزی دوم ماشین مدل بالاتر زندگی بهتر شاید شما هم اخیرا اصطلاح «آهنپرستی» یا داستان مردی را كه پراید داشت و هیچكس نگاهش نمیكرد اما پرادو كه خرید همه او را به چشم «مورد ازدواج» دیدند شنیده باشید. واقعیت این است كه داشتن پول در بخش قابل توجهی از جامعه ما در حال حاضر بهعنوان یك ارزش و حتی ملاكی برای ازدواج تلقی میشود. البته اینجا دیگر بحث مقدار معقولی از پول و داشتن خانهای نقلی و ماشینی ساده نیست؛ بحث داشتن خانههای رۆیایی است و زندگیهای آن چنانی؛ از همانهایی كه در فیلمها دیده میشوند و بعد آنقدر جدی گرفته میشوند كه یا باید در دنیای واقعی نمود پیدا كنند یا اصلا ازدواجی در كار نخواهد بود. بخشی از این رفتارها به خاطرعدمثبات اقتصادی موجود در جامعه ما طبیعی است اما متأسفانه انتخاب براساس داشتن این امكانات با فدا شدن همه ملاكهای دیگر همراه است. ازدواجهایی كه صرفا بر این اساس شكل میگیرند معیارهایی خندهدار دارند. در كنار كسانی كه تمام تلاششان را میكنند كه سالی یكبار ماشینشان را برای جلب توجه دیگران هم كه شده عوض كنند و یا پز ثروتشان را از طریق خرید پنتهاوس بدهند، افراد دیگری هستند كه امكانات مالی ندارند و در عوض تلاش میكنند با دستكاریهای مداوم در چهره و بدن و در حالت دیگر، حتی مدركگرایی و گرفتن مدركهای بیشمار احساس ضعفشان را پنهان كنند؛ زن میداند كه این مرد پولدار است و برای بهدست آوردن این پول میخواهد او را بهدست بیاورد. در عین حال میداند كه مردها بصری هستند پس شروع میكند به انجام عملهای جراحی زیبایی تا به چشم مرد بیاید اما متأسفانه در همین سطح باقی میماند. شاید دلیل اصلی تمام این ماجراها به فقر برگردد؛ هم فقر اقتصادی و هم فقر فرهنگی. كسی كه شكمش گرسنه است به فكر سیر كردن مغزش نخواهد بود! بنابراین افراد تلاش میكنند با چنگ زدن به كسانی كه دچار فقر نیستند امنیت و ثبات خاطر را به زندگیشان برگردانند. فانتزی سوم اگر برایم گل نخرد! گل یكی دیگر از فانتزیهای دنیای زنان است كه میتواند نشانگر مهر و محبت مرد نسبت به نامزد یا همسرش باشد. در حالی كه برای بسیاری از مردان خرید یك شاخه گل تقریبا امری بیمعنی است. تعریف گل در ذهن آنها با آنچه زنان به گل نسبت میدهند فرق میكند. برای اینكه بتوانید همسرتان را خوشحال كنید گاه و بیگاه برایش گل بخرید. هیچ وقت حین عبور از كنار یك گلفروشی از او نپرسید «برایت گل بخرم؟» این یعنی ته دلتان لزومی به این كار نمیبینید و زن این جمله شما را به شكل «تو برایم آنقدر مهم نیستی كه پیاده شوم و بدون سۆال برایت یك شاخه گل بخرم» تعبیر میكند. خریدن هدیههای ساده اما بیمناسبت و بامناسبت را هم فراموش نكنید. وقتی ریشه عشق و علاقه محكم باشد فرقی نمیكند برایش یك گردبند طلا خریده باشید یا یك پیراهن ساده. مهم این است كه برایتان اهمیت دارد. فانتزی چهارم سالگرد ازدواج را یادش رفته! سالگردها برای زنان بسیار مهم هستند و فراموش كردنشان به همین سادگی ترجمه میشود: «دیگر دوستم ندارد!» درحالیكه ممكن است آقایان تولد پدر و مادرشان را هم فراموش كنند و این به معنی اهمیت نداشتن خانواده برای آنها نیست. مردان خیلی ساده طور دیگری فكر میكنند. خانمها باید بدانند این مسائل در دنیای مردانه واقعا اهمیت ندارد و اگر مردی سالروز ازدواج را فراموش كرد به معنی بیمهری او نیست. فانتزی پنجم اگر نگفت دوستم دارد در كنار تمام فانتزیهایی كه كلیتر هستند فانتزیهای جزئی هم قرار دارند؛ ریزهكاریهایی كه اگر مردی به آنها عمل كند به راحتی میتواند زندگیاش و اسباب رضایتخاطر همسرش را فراهم كند. یكی از فانتزیهای زنانه شنیدن جمله «دوستت دارم» است. حتما این حدیث از پیامبر اكرم(ص) را شنیدهاید كه فرمودهاند:«این گفته مرد به همسرش كه دوستت دارم هرگز از قلب او خارج نمیشود.» زنان اصولا احساساتیتر و شنیداریتر هستند. دوست دارند همهچیز رمانتیك باشد. دوست دارند همسرشان مرتب قربان صدقهشان برود. درحالیكه مردان اصلا قربانصدقهای نیستند. در دنیای آنها این همه هیجان وجود خارجی ندارد. برای اینكه زن و شوهر بتوانند از پس این اختلاف بعضا ژنتیك بربیایند نیاز است كه هر دوی آنها با هم همكاری كنند و بهخصوص مردان بیشتر ابراز احساسات كنند؛«مثلا مرتب به همسرتان بگویید چقدر دوستش دارید، چقدر زیباست، چقدر خوب است كه او را در كنارتان دارید و چقدر از پیدا كردن او خوشبخت و خوشحالید». در مقابل زنان نیز باید بدانند كه جنس ابراز احساسات مردان فرق میكند. EQعبارتی است كه برای این مواقع بهكار میرود؛ یعنی بتوانیم خودمان را جای دیگری بگذاریم و از دید او دنیا را ببینیم. اگر كسی چنین مهارتی داشته باشد در تمام روابطش، نه فقط روابط زناشویی، موفقتر عمل خواهد كرد. در مقابل مردان هم دوست دارند بشنوند چقدر مهم و قوی هستند و چقدر همسرشان به آنها نیاز دارد. با رعایت این ریزهكاریها، رابطه موفقتر پیش خواهد رفت. فانتزی ششم چرا من را به دوستانش معرفی نمیكند؟ رسمیت بخشیدن به رابطه برای زنان اهمیت زیادی دارد؛ زن دوست دارد در همان ابتدای ازدواج مرد هر چه زودتر او را به فامیل یا دوستانش معرفی كند و رسما به همه اعلام كند كه ما ازدواج كردهایم. بنابراین لازم است آقایان توجه كنند كه زنها دوست دارند بدانند در زندگی شما معنا و مقام دارند. در مقابل اما خانمها باید بدانند این پروسه برای مردان زمانبر است و بهتدریج اتفاق میافتد؛ ممكن است خانمی در همان روزهای ابتدایی ازدواج به معرفی شدن توسط همسرش به فامیل یا دوستان فكر كند ولی مرد اصلا اهمیت چنین چیزی به ذهنش نرسیده باشد. از آنجا كه زنان احساساتیتر هستند و سریعتر وابسته میشوند وقتی انتظاراتشان برآورده نشود سریع به هم میریزند. درحالیكه مردان ممكن است تا مدتها اصلا متوجه ماجرا نشوند و حتی بعد از مدتی تازه متوجه شوند چه اتفاقی افتاده است. بنابراین سعی كنید زودتر سنگهایتان را با خودتان وابكنید. اگر زن زندگیتان را پیدا كردهاید به او نشان دهید كه چقدر برایش ارزش قائلید. منبع : تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
رایج ترین توهمات عاشقانه چیست؟
رایج ترین توهمات عاشقانه چیست؟ هشدارهای زیادی درباره ازدواج به شما می شود. اما شما استثنا هستید. قرار نیست سرنوشت دیگران برای شما تکرار شود و به همین دلیل، این توصیه ها را با وجود آن که درست می دانید، درباره خودتان صادق نمی بینید. شما و نامزدتان، عشقی اسطوره ای دارید که حلال همه مشکلات است و از آن گذشته، با درکی که از یکدیگر دارید، می توانید تفاوت هایتان را حل کنید. اگر این چیزی است که شما درباره رابطه تان فکر می کنید، کمی دست نگه دارید. این مطلب درست مختص شماست. شکی نیست که افراد با یکدیگر متفاوت اند و در شرایط مختلفی قرار می گیرند که مشابه شرایط دیگران نیست و نمی توان یک نسخه را برای همه پیچید. با این حال، تصور قهرمان بودن و استثنا بودن، توجیهی است که خیلی وقت ها برای کارهای خود می آوریم. این که فکر می کنیم ما از پس این مساله بر می آییم، عشق ما با بقیه عشق ها متفاوت است، تجربه ما، سازگاری ما و آینده ای که ما ترسیم کرده ایم با بقیه فرق دارد و… بدون شک حداقل یک بار به ذهن تمام کسانی که شکست را در رابطه شان تجربه کرده رسیده است. هر قدر رویایی تر به رابطه تان فکر کنید و خود را استثنا ببینید، خطر دور شدن از واقعیات در شما بیشتر می شود و احتمال شکستتان بالاتر می رود. ما در اینجا رایج ترین توهمات عاشقانه را به شما معرفی می کنیم. مهم ما دو نفر هستیم ازدواج پیوند شما دو نفر نیست. پیوند دو خانواده و دو فرهنگ است. بنابراین اگر اختلاف فرهنگی دارید، اگر خانواده هایتان مخالف این ازدواج هستند، فکر نکنید آنها حق اظهار نظر ندارند و باید در حاشیه باشند تا شما و نامزدتان به هم برسید. حتی مهم تر از آن، زرنگ بازی در نیاورید و به خانواده هایتان اطلاعات غلط ندهید تا به خیال خودتان همه چیز را کجدار و مریز طی کنید و این وصلت سر بگیرد. وقتی بعد از ازدواج تفاوت ها آشکار شد یا واقعیت هایی که پنهان کرده بودید برملا شدند، روزهای طوفانی زندگی شما هم شروع می شوند. یادتان باشد در فرهنگ ایرانی تا ابد نمی توان از مادر و پدر عروس و داماد خواست که در انتخاب عروس یا داماد خود منفعل عمل کنند و دخالتی نداشته باشند. همه چیز را درست میکنیم نامزد شما، جوان است و آینده دار. اما هیچ آمادگی ای برای ازدواج ندارد. شغلی ندارد و هنوز درسش را تمام نکرده. سربازی نرفته، پس اندازی ندارد و تجربه شغلی هم نداشته است. با این حال جوان است و آینده از آن جوان هاست. بنابراین به خودتان می گویید با کمک هم زندگی را می سازیم. این جمله بسیار درست و عاشقانه و منطقی است اما قکر می کنید در شرایط شما امکان پذیر است؟ برای آن که بتوانید بگویید همه چیز درست می شود و ما هر دو جوان هستیم و آینده دار، باید مقدماتی فراهم باشد و حداقل هایی را داشته باشید. جوانی که بلوغ کافی برای ازدواج را کسب نکرده، آمادگی وارد کردن یک فرد دیگر و پذیرفتن مسئولیت یک زندگی واقعی را ندارد. بنابراین مراقب باشید که یک جمله درست را در جای درست به کار ببرید نه در شرایط ناقص و ناممکن! ازدواج کند خوب میشود بگذارید رک و راست بگوییم. اعتیاد، اخلاق بد، انحراف اخلاقی، عصبانی بودن، بیماری های روانی، هیچ کدام با ازدواج درمان نمی شوند. ازدواج درمانگاه نیست و هیچ پزشکی نمی تواند چاره بیماری ها و اختلالات یک فرد را در ازدواج کردن او ببیند. ازدواج نیاز به بلوغ و آمادگی روانی و شخصیت سالم دارد. شاید آرامش حاصل از ازدواج بتواند تاثیرات مثبتی روی روحیات فرد بگذارد اما کسی را تغییر نخواهد داد و اگر تغییری هم دیده شود موقتی و سطحی است. ازدواج از یک فرد سالم مرد و زنی قوی تر می سازد اما هرگز یک فرد بیمار و مشکل دار را سالم نخواهد ساخت. عوضش میکنم هیچ کسی حاضر نیست به خاطر فشار فردی دیگر خودش را تغییر دهد. افراد، وقتی به سن ازدواج می رسند معمولا آنقدر بالغ هستند که شخصیتشان را شکل گرفته بدانند و نخواهند عوض شوند. بنابراین اگر رفتارهای طرف مقابل را نمی پسندید یا تفاوت مذهبی، تفاوت ظاهری، تفاوت رفتاری و شخصیتی دارید، به امید تغییر دادن طرف مقابل تن به این ازدواج ندهید. قیافه برای من مهم نیست شاید خیلی در بند ظواهر نباشید اما پسندیدن چهره اولین شرط ازدواج است. هیچ کس نمی تواند با همسری که قیافه او را نمی پسندد زندگی کند. حتی اگر این همسر بهترین خصوصیات اخلاقی را داشته باشد. ظاهر طرف مقابل باید برای شما خوشایند باشد و نسبت به او کشش پیدا کنید. ممکن است این ظاهر با معیارهای زیبایی پسندانه دیگران منطبق نباشد. ایرادی ندارد. مهم این است که علف به دهان بزی شیرین بیاید! منبع: ایران فروم
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
صفحه بعد
صفحه قبل
دفتر ازدواج 305 تهران
با مدیریت سید علی اکبر طباطبائی
بهترین لحظات عمر خود را با ما تجربه کنید...
امکانات دفتر
این ها برخی از امکانات دفتر ازدواج 305 تهران می باشد
انجام انواع مراسم عقد
انجام مراسم عقد در داخل و خارج از دفتر(حتی در ایام تعطیل)
سرویس دهی با پیشنهاد مشتری
سرویس دهی با پیشنهاد مشتری(عکاس ، فیلم بردار،نور افشانی ، آتلیه , …)
سفره عقد بسیار مجلل
دارای سفره عقد بسیار مجلل و شیک با سالن مبله و اتاق پاراو
دو فضا برای عقد
دارای دو فضا برای عقد با مساحت های مختلف با ظرفیت حدود 70 نفر
فضای مناسب برای پارک اتومبیل
فضای بسیار مناسب برای پارک اتومبیل در جلوی دفتر(بیش از 20 اتومبیل)
دسترسی آسان
در مجاورت سه اتوبان آزادگان همت و حکیم
تماس با ما
* نام :
* ایمیل :
تلفن :
* پیام :
طراحی وب سایت زرین پرتال