صفحه اصلی
درباره ما
گالری تصاویر
مقالات
امکانات
کروکی دفتر
تماس با ما
ارتباط با ما
مقالات سایت
جدیدترین و جذاب ترین مطالب و مقالات درباره ازدواج
صحبتهای زنانه؛ گوش نکردنهای مردانه!
ما زنها نیاز داریم تا با همسرمان صحبت كنیم، از كمبود جا در خانه و مشكلات درسی بچهها گرفته تا دلتنگیهای بی دلیل. گاهی دوست داریم، درد دل كنیم و بدون آنكه قصدی داشته باشیم، برای خالی شدن از دلشوره ها و دغدغه ها، حرف بزنیم. اما گاهی اوقات میخواهیم كسی به كمك مان بیاید، تغییری در رفتارش و نحوه تعاملش ایجاد كند و یا راه چاره ای به ما پیشنهاد دهد. نیاز به داشتن یك همدم و هم صحبت، مختص همه انسانهاست اما ما خانمها كمی بیشتر! دوستان، خواهر، مادر و هم صحبتهای همجنس مان خیلی از مواقع به رفع این نیاز كمك میكنند، ولی آنچه در حقیقت به آن محتاجیم اما شاید خودمان هم نمیدانیم این است كه به مرد زندگیمان به بهانه هم صحبت شدن، نزدیكتر شویم. برای رسیدن به این خواسته، لازم است بیاموزیم چگونه با همسرمان صحبت كنیم و هر حرفی را در چه شرایطی و با چه ادبیاتی بیان كنیم. در غیر این صورت همان قصه تكراری میشود كه در خیلی از زندگیها اتفاق میافتد. در یک زمان مناسب گفتگو کنید خانمهایی كه از آشپزخانه، پشت سر هم صحبت میكنند و میخواهند همه موضوعات را كنار هم و به صورت معجونی به خورد همسرشان دهند و مردانی كه مقابل بازی فوتبال یا اخبار تلویزیون، ذهنشان جای دیگری است و چند وقت یكبار تنها سری تكان میدهند و خیلی زود هر دو از این شرایط خسته میشوند. نتیجه این خواهد بود كه خانم به این نتیجه میرسد كه شوهرش شنونده خوبی برای حرفهای او نیست و به این ترتیب دیگر سعی نمیكند با او حرف بزند یا همیشه به جای گفتگو كارشان به دعوا میكشد و گله و شكایت كه : تو به حرفهای من گوش نمیدهی و جواب كه : تو خیلی حرف میزنی. من خسته از سر كار میآیم و تازه باید اخبار تو را گوش دهم. یادتان باشد وقتى مرد از شما فاصله مى گیرد، وقت خوبى براى گفتگوى با او براى نزدیكتر شدن به وى نیست. بگذارید كناره بگیرد. بعد از مدتى بر مى گردد. او باز هم عاشقانه و دلسوز خواهد بود و به گونه اى عمل خواهد كرد كه گویى هیچ اتفاقى نیفتاده است. آن گاه وقت گفتگو با او خواهد بود. پیشقدم گفتگو شوید اگر زن منتظر بماند تا همسرش آغازگر گفتگو باشد ممكن است هرگز شانسى براى حرف زدن بدست نیاورد زیرا مردان، خودبه خود حرف زیادى براى گفتن ندارند. قوانین ناگفته مردان مىگوید: اگر حرفى براى گفتن دارى آن را بگو. آنها نمى دانند كه باید منتظر بمانند تا از آنها سۆال شود، اگر بخواهد حرف بزند، می زند. لذا، وقتى زن مىخواهد صحبت كند یا براى نزدیك شدن به همسر احساس نیاز مىكند، باید حرف بزند و انتظار نداشته باشد كه مرد گفتگو را آغاز كند براى آغاز گفتگو ابتدا زن باید احساساتش را در میان بگذارد حتى اگر شریكش حرف زیادى براى زدن نداشته باشد. دلیلی برای حرف زدن با مریخیها پیدا کنید مرد براى گفتگو با زن مىتواند خیلى باز رفتار كند اما در ابتدا حرفى براى گفتن ندارد. چیزى كه زنان درباره مریخى ها نمى دانند، این است كه آنها باید دلیلى براى صحبت داشته باشند. آنها صرفا براى در میان گذاشتن احساساتشان صحبت نمى كنند.اگر زن كمى حرف بزند، مرد كم كم درباره ارتباطش با او صحبت مىكند.مثلا اگر زن درباره بعضى از مشكلاتى كه در طول روز داشته، صحبت كند، مرد نیز ممكن است در این باره گفتگو كند و بنابراین آنها مىتوانند یكدیگر را درك كنند. اگر زن درباره احساسش درباره بچه ها حرف بزند، مرد نیز ممكن است در این مورد شروع به صحبت كند. اگر مرد هنگام صحبت كردن زن، احساس سرزش یا فشار نكند، به تدریج شروع به صحبت خواهد كرد. با زبان مخصوص یکدیگر، صحبت کنید درست است كه زن و شوهر باید با هم حرف بزنند اما با زبان مخصوص یكدیگر. ما زنها میتوانیم با یكدیگر در یك ساعت راجع به 10 موضوع كاملاً نامربوط حرف بزنیم و لذت ببریم اما مردها اینگونه نیستند. آنها از این شاخه به آن شاخه پریدن و طول و تفسیر زیاد راجع به یك موضوع را دوست ندارند. باید طرز حرف زدنمان را تغییر دهیم تا همسرمان قدم قدم بیاموزد به احساسات ما گوش دهد. گویندهای خوب، شنوندهای خوب دارد! حتماً شما هم شنیدهاید كه ما را محكوم به غر زدن میكنند ، اما اگر به همسرمان توضیح دهیم كه به حمایت و گوش شنوایش چقدر نیاز داریم و تا چه حد میتواند برای ما آرامش بخش باشد، در این صورت شاید او داوطلبانه شنونده ما باشد . البته انصاف هم چیز خوبی است. اینكه همسرمان بداند گوش دادن به حرفهای ما، میتواند كمك بزرگی به رابطه مان كند، كافی نیست. ما باید گوینده خوبی هم باشیم. حتی یك گوینده خبر هم اگر هر روز اخبار بد و منفی بگوید و با قیافه ناراحت یا عصبانی و لحن نامناسب حرف بزند باعث میشود مخاطبانش خسته شوند و كنترل را به دست بگیرند و كانال دیگری را انتخاب كنند. گله و شکایت ممنوع! ما زنها هم باید بیاموزیم با لحنی دلنشین، جذاب و دوست داشتنی با همسرمان گفتگو كنیم و مدام گله و شكایت نداشته باشیم در غیر این صورت كنترل ذهن همسرمان خیلی سریع كانال را عوض میكند و دیگر حرفهایمان را نمیشنود حتی اگر سرش را به علامت تایید تكان دهد. قدردانی کنید وقتى زن پیشاپیش حس مىكند كه مرد قصد گوشكردن ندارد، مىتواند از روشهاى جدیدى استفاده كند، آنقدر كه مرد به راحتى مىتواند از گوش دادن طفره برود و كنارهگیرى كند. مثلا، به همسرتان بگوئید، «ممنون كه اینجا به من كمك كردى، واقعا از تلاش تو براى طفره رفتن از گوش كردن به حرفهایم سپاسگزارى مىكنم. مىدانم كه گوشدادن باید كار سختى باشد.» این یك روش مهارتى كاملاً پیشرفته مىباشد، زیرا اكثر مواقع هنگامیكه از مرد براى انجامدادن كار سخت، تشكر مىشود او از پذیرفتن آن كار خوشحال مىشود. بنابراین، وقتى زن به روشى متفاوت از مرد تشكر مىكند (مثل همان تشكر براى طفرهرفتن) در نتیجه مرد براى انجام كارهایى كه باعث گوشدادن مىشود رغبت بیشترى پیدا مىكند. از سوی دیگر، وقتى زن از مرد براى گوش دادن به حرفهایش قدردانى مىكند به تدریج مرد نیز حرف بیشترى براى زدن خواهد داشت. منابع: جام جم/عصر ایران همراه با تغییرات و اضافات/تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
مکالماتی آشنا و مخرب بین همسران
با این نحوه گفتگو، نه تنها تغییری در طرف مقابل ایجاد نمی شود، بلکه گاهی اوقات اوضاع حتّی بدتر از این شده، زوجین از یکدیگر دورتر و دورتر می شوند و گاهی نیز سرِ همین مسائل بچگانه ، کار به جدایی می انجامد. به مکالمات روز خودتان و همسرتان دقت کنید ،حرف هایی که می زنید را در مقابل تان بگذارید و بی طرف به آن نگاه کنید. _ تو فقط می نشینی و هیچ کاری نمی کنی. هیچ کمکی به اطرافیانت نمی کنی. تو هیچ چیز را متوجه نمی شوی ، درست مثل پدرت! _ همیشه بچه ها را می ترسونی. تو مثل یک غول وحشی می مانی . _ وقتی اینطوری با من صحبت می کنی نمی توانم اینجا بایستم. تو برای من تهدید به حساب می آیی. فکر می کنی عقل کلی ؟ چطور به خانه برمی گردی وقتی حتّی نمی توانی اونقدر پول در بیاوری که خانه ای آبرومند داشته باشیم ! اینها ، مکالماتی آشنا هستند که در اکثر درگیری های زناشویی شنیده می شود. متاسفانه در این مکالمات ، اثری از انصاف دیده نمی شود. زوجین به شخصیت و خانواده های یکدیگر توهین می کنند، از عبارات منفی استفاده می کنند و در عین حال انتظار دارند که تغییری در رفتار طرف مقابل ایجاد شود. این خیالی باطل است. با این نحوه گفتگو، نه تنها تغییری در طرف مقابل ایجاد نمی شود، بلکه گاهی اوقات اوضاع حتّی بدتر از این شده، زوجین از یکدیگر دورتر و دورتر می شوند و گاهی نیز سرِ همین مسائل بچگانه ، کار به جدایی می انجامد. شما باید راه های صحیح بحث کردن با همسرتان را یاد بگیرید. زوجین باید یاد بگیرند که راجع به مسائل و مشکلاتی که دارند، به شیوه ای درست با هم گفتگو کنند. در این رابطه اغلب چند مشکل وجود دارد : بی انصافی : مشکل اول اینکه زوجین نمی دانند که در هنگام بحث با یکدیگر، چطور باید انصاف را رعایت کنند. تصورات اشتباه از یکدیگر : گاهی برخی تصورات غلط، به درگیری های زناشویی دامن می زند. زنان و مردان همیشه بر اساس همین تصورات خود ، در درگیری های زناشویی شرکت می کنند. خوب گوش ندادن : موضوع دیگری که شدیداً به شما کمک می کند تا مسائلتان را به خوبی حل کنید، یادگیری گوش دادن است. باید بدانید که شنیدن ، با گوش دادن فرق دارد. وقتی در حال صحبت با کسی هستیم، مغز ما در هر ثانیه با میلیونها نوع اطلاعات بمباران می شود و بعد از چند ثانیه، ذهن ما ، از آنچه که طرف مقابل می گوید منحرف می شود و منظور او را به درستی درک نمی کنیم. این موضوع به نوبه خود باعث می شود که سوء تفاهم های بسیاری به وجود آید و حالت روانی ما و نحوه واکنش مان را تحت تأثیر قرار می دهد. زوجین، روزانه سر مسائلی نظیر مدیریت پول، تربیت فرزندان، کمک در خانه، تصمیمات یک جانبه، درگیری با خانواده همسر، احساس طرد شدگی، بی توجهی، تلفن نکردن، دمدمی مزاج بودن، نبود عاطفه یا آمیزش جنسی، و مورد قدردانی قرار نگرفتن ، با یکدیگر بحث می کنند. اینها تازه تعداد کمی از موضوعاتی هستند که مورد جدال قرار می گیرند. عدم درک منظور طرف مقابل، باعث می شود که حالت دفاعی به خود بگیریم و به دنبال توجیه مشکل برآییم. با این شیوه هیچ وقت نمی توانید به یک راه حل درست دست پیدا کنید. منبع : tebyan.net
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
فریب عشق در نگاه اول را نخورید!
آیا ممکن است کسی راملاقات کنیدودرهمان لحظه احساس کنید که او همسر ایدهآل شماست و اشتباه هم نکرده باشید؟ واقعیت این است که زوجهایی وجود دارند که 30سال با هم زندگی کردهاند و میگویندکه در همان ملاقات اول، میدانستند که همسر ایدهآل خود را یافتهاند. وقتی از بسیاری از افرادی که ازدواج کردهاند سؤال میشود چطور همسرشان را پیدا کردهاند میگویند که در یک نگاه شریک زندگیشان را یافتهاند، شاید تعجب کنید ولی آنها هر دو بر این باورند که حسی ناگهانی آنها را به هم پیوند داده. آیا ممکن است کسی را ملاقات کنید و در همان لحظه احساس کنید که او همسر ایدهآل شماست و اشتباه هم نکرده باشید؟ واقعیت این است که زوجهایی وجود دارند که 30سال با هم زندگی کردهاند و میگویند که در همان ملاقات اول، میدانستند که همسر ایدهآل خود را یافتهاند. آیا این همان «عشق در نگاه اول» نبوده است؟ ممکن است بشود چنین تلقی کرد که آنها جاذبهای قوی و ارتباطی روحی را تجربه کردهاند که سپس آن را به رابطهای قوی و موفق بدل ساختهاند. محمود هندیپور،روانشناس و مشاور درباره عشق در نگاه اول توضیح میدهد. عشق چیست؟ تعاریف بسیار زیادی در دیدگاهها و مکاتب مختلف نسبت به عشق وجود دارد. اگر بخواهیم تعریفی کلی داشته باشیم بهتر است بگوییم: «عشق باور احساسی عمیق و لطیف است.» عشق یک احساس ژرف و غیرقابل توصیف است که فرد آن را در یک رابطه دوطرفه تجربه و آن را با دیگری تقسیم میکند البته عشق نیرویی تمام نشدنی است که تنها در یک رابطه دونفره نمیگنجد از این نیروی زیبا در هر جهتی میتوان بهره برد مانند عشق به خدا عشق به هستی، عشق به خانواده، انسانها، طبیعت و کائنات. عشق در نگاه اول وجود ندارد با تعاریفی که انجام شد میتوان نتیجه گرفت که عشق در یک نگاه شکل نمیگیرد ولی نگاهاول میتواند زمینهای مهیا کند تا فرد عشقورزی آغاز کند. در واقع آنچه در نگاه اول روی میدهد احساس دلنشین بودن و حس خوشایندی است که ما گاهی در همان لحظات نخستین دیدار با کسی از جنس مخالف تجربه میکنیم در سالهایی که هیجان و احساس حرف اول را در وجودمان میزند و به تازگی آگاهی از نیاز به جنس مخالف و حضور او را به شکلی دیگر در کنار خود احساس میکنیم، آمادگی بیشتری برای این نگاه و ایجاد حسی که آن را عشق مینامیم، داریم. نزدیک بودن امواج و انرژی افراد به یکدیگر نیز میتواند آنها را در نگاه اول نسبت به هم متمایل كند. به این معنا که نزدیک بودن افکار و حالات، نوع انرژی وجودی افراد و شباهت به هم در این موارد میتواند زمینهای ایجاد کند که درهمان نگاه اول صدای قلب خود را به وضوح بشنوید! در گام نخست جذب چه میشوید؟ البته مسائل انسانی مطلق نیستند. بودهاند و هستند کسانی که در نگاه اول به شدت به دل یکدیگر مینشینند و خوشایند یکدیگرند و در ادامه نیز بر اساس میزان نزدیکی روانی- شخصیتی و میزان همسان بودن و البته وجود فاکتوری به نام رشد یافتگی در کنار یکدیگر میمانند و تجارب زیبایی برای یکدیگر رقم میزنند و جاودانه میشوند. جالب است بدانید نتیجه تحقیقی در 33 فرهنگ مختلف نشان از این بود که افراد ابتدا جذب ظاهر طرف مقابل میشوند یعنی در گام نخست این جاذبه ظاهری است که ما را فریفته خود میكند به خصوص افرادی که آگاه هستند که چه فاکتورهای ظاهری برایشان حائز اهمیت است. با دیدن فردی که به آن فاکتورها نزدیک است سریع احساس کشش و علاقه را در خود تجربه میکنند. چرا عشق به نفرت بدل شد؟ فراموش نکنید که لزوما وجود چنین حالتی عشق معنا نمیشود. نباید همه چیز را تمام شده ببینید. بارها این جمله را شنیدهام که خانم یا آقایی نقل میکند که من درهمان نگاه اول شیفته او شدم! و در ادامه نیز بارها شنیدهام که میگویند اما به مرور متوجه شدم اختلافات و تفاوتهایی وجود دارد که نمیتوانیم باهم ادامه دهیم و از این جالبتر که احساس تنفر نیز سراغ بعضیها میآید. یعنی ابتدا شیفتگی بود و عاشقی و پس از مدتی که گاهی کوتاه نیز هست، تبدیل میشود به انزجار و دوری! اگر این حالت را تجربه کرده باشید به خوبی گفتههای مرا درک خواهید کرد. عشق در نگاه اول میتواند به تنفر در نگاه آخر تبدیل شود البته اگر بتوان نامش را عشق گذاشت. باید بشناسید بهتر است آگاه باشیم تا زمانی که ما درگیر شخصیت فردی نشویم و به شناختی نسبی از مولفههای شخصیتش نرسیم دامن زدن به بخش احساسی و تمرکز زیاد بر حس اولیه میتواند عاقبت نامطلوبی را از آن رابطه برایمان رقم بزند. البته نمیخواهم منکر احساس خوشایند اولیه باشم. در واقع ما در ابتدا به حدی از احساس دلنشینی نسبت به طرف مقابلمان نیاز داریم اما در گامهای بعدی بهتر است اجازه ورود و دخالت به بخش منطقی- شناختی وجودمان را بدهیم تا مشاهده کنیم به چه میزان حس اولیه ما صحیح و برای ادامه به ما یاری خواهد رساند. این عشق نیست هیجان است عشق مفهومی کاملا انتزاعی است و هر فرد تعبیر خاصی از عشق دارد. اما از بعد روانشناسانه عشق نوعی دلبستگی است که میتواند در ادامه دلبستگیهای دیگر به وجود بیاید. در این حالت بار عاطفی موضوع زیاد است اما در هر صورت دلبستگی است و نه وابستگی. برای مثال نوزاد از وابستگی به دلبستگی میرسد اما عشق نوعی دلبستگی است که میتواند مثلا در ادامه وابستگی مادر و نوزاد ایجاد شود ولی بار هیجانی زیادی دارد. اگر فردی اوایل زندگی دلبستگی خوب و ایمنی ایجاد کند در آینده میتواند عشق بورزد. برخی افراد ممکن است آدمهای خوبی در اطرافشان داشته باشند ولی نتوانند با دیگران ارتباط مناسبی داشته باشند. معمولا در یک نگاه واکنش هیجانی خیلی بالاست.زمانی که واکنش هیجانی ارتباط ایجاد کند دلبستگی ایجاد میشود. اما به طور کلی در یک نگاه دلبستگی ایجاد نمیشود اما در یک نگاه ممکن است یک واکنش هیجانی شدیدی ایجاد شود که فرد فکر کند که از طرف مقابل خوشش میآید بدون آنکه دلیل منطقی وجود داشته باشد. اگر این هیجان در جای خودش باشد باید به آن توجه شود ولی لزوما به معنای ایجاد دلبستگی نیست و نیاز به یک ارتباط طولانی مدت دارد. توجه به این نکته الزامی است که هر فردی میتواند عاشق شود بدون آنکه دچار واکنش هیجانی باشد. به طور کلی افرادی که به شکل معمول هیجانی هستند ممکن است در این مورد هم خیلی زود هیجانی شوند و واکنش سریع نشان دهند. منبع:مجله سیب سبز
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
آداب پیشنهاد ازدواج به دختر ها
وقتی دختر مورد علاقه تان را در محیط کار، دانشگاه یا یک فضای عمومی می بینید ممکن است تصمیم بگیرید نظر او را درباره خودتان بدانید و در صورت موافقت موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید. در چنین شرایطی مطرح کردن درخواست ازدواج کار سخت و مهمی است. کاری که باید به بهترین شکل انجام شود تا نتیجه مطلوب داشته باشد. چند نکته را به شما پیشنهاد می دهیم که امیدواریم در این زمینه به کارتان بیاید. قبل از پیشنهاد ۱. قبل از هر چیز از خودتان بپرسید واقعا آماده ازدواج هستید؟ می دانید از ازدواج چه می خواهید؟ آیا این فرد کسی است که دوست داشته باشید برای همه عمر او را مقابل خود ببینید؟ پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید درباره اهداف خود فکر کنید و با او صحبت کنید. ببینید آیا اهداف مشترکی دارید یا صرفا چون از او خوشتان می آید و دلتا می خواهد مدت بیشتری او را ببینید، دارید به او پیشنهاد ازدواج می دهید. در واقع آیا ازدواج برای شما به معنی مجوزی برای بیشتر دیدن کسی است که دوستش دارید یا می خواهید ادامه زندگیتان، اهدافتان و سنگ بنای بقیه زندگیتان را با او بچینید؟ ۲. هیاهو نکنید. اگر قصد پیشنهاد ازدواج دادن به کسی را دارید، همین قدر که خانواده شما در جریان باشند کفایت می کند. همکاران و دوستان و فامیل را تا مشخص شدن نتیجه نهایی مطلع نکنید. اگر برای مطرح کردن درخواستتان نیاز به واسطه ای از دوستان خود، دوستان طرف مقابل یا همکاران مشترکتان دارید، می توانید او را در جریان بگذارید. به شرطی که از رازداری او مطمئن باشید. ۳. ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن شوید. نباید فکر کنید چون او خیلی زیباست، چون خواستگاران زیادی دارد یا چون ممکن است به زودی فکر رفتن از ایران به سر او بزند، باید سریع وارد عمل شوید و او را شکار کنید. باید ارزش های شما با ارزش های همسرتان یکسان باشد. اگر در مورد فردی که می خواهید با او ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر برای شناخت او وقت بگذارید. چطور پیشنهاد را بگوییم؟ ۱. حتما در این مدت اطلاعات حداقلی درباره روحیات او به دست آورده اید. جدی است یا شوخ طبع؟ فانتزی فکر می کند یا خیلی رسمی؟ صحبت کردن درباره ازدواج را به فضایی که مورد علاقه او است ببرید. مثلا می توانید این کار را تلفنی انجام دهید اما چندان خوشایند نیست. صحبت درباره یک زندگی مشترک به چیزی بیشتر از گفتگوهای تلفنی نیازمند است. قرارتان را در یک محیط فرهنگی تنظیم کنید. کافی شاپ یک فرهنگسرا یا موزه محل مناسبی به نظر می رسد. اگر او را به محلی ببرید که پاتوق جوان های پرهیاهو است، مثلا کافه ای شلوغ پر از بوی دود سیگار، قطعا نتیجه مناسبی نخواهید گرفت. ۲. از او نخواهید سوار ماشین شما شود تا در خیابان یا همین طور که در حال رانندگی هستید موضوع را با او در میان بگذارید. پیشنهاد ازدواج دادن و صحبت درباره آینده نیازمند فضای مناسب و مکان مناسب است. ۳. در جلسه ای که برای صحبت درباره آینده نزد او می روید، هدیه و گل نبرید. این کار ممکن است حس بدی به همسر آینده شما بدهد و فکر کند به جای صحبت درباره ازدواج، قرار است درباره یک رابطه دوستی با او صحبت کنید. ۴. از قبل آماده کنید که چه باید به او بگویید. پراکنده گویی نکنید و خیلی راحت با یک مقدمه کوتاه سر اصل موضوع بروید. به او بگویید چرا به فکر ازدواج با او افتاده اید و چه نقاط مثبتی در او دیده اید. خودتان را معرفی کنید و به او بگویید آمادگی دارید به سوالات او صادقانه پاسخ دهید. مراقب باشید در گفتن از محسنات خود زیاده روی نکنید وگرنه او را فراری خواهید داد. انتظار نه شنیدن را داشته باشید. ممکن است او به هر دلیلی شما را نپسندد یا فکر کند آینده مشترکی با شما نخواهد داشت. بنابراین تحمل و ظرفیت پذیرش آن را در خود ایجاد کنید و محترمانه به او حق انتخاب بدهید. بعد از پیشنهاد ۱. به او فرصتی برای فکر کردن بدهید و مجبورش نکنید فورا نظرش را درباره شما اعلام کند. از او بخواهید درباره پیشنهادتان فکر کند و در صورت موافقت موضوع را با خانواده اش درمیان بگذارد و از او وقتی بگیرید تا با خانواده به منزل آن ها مراجعه کنید. ۲. انتظار نه شنیدن را داشته باشید. ممکن است او به هر دلیلی شما را نپسندد یا فکر کند آینده مشترکی با شما نخواهد داشت. بنابراین تحمل و ظرفیت پذیرش آن را در خود ایجاد کنید و محترمانه به او حق انتخاب بدهید. بگویید: «پاسخ شما منطقی و محترم است ولی اگر بیشتر درباره این موضوع فکر کنید و نتیجه را به من اعلام کنید ممنون خواهم شد. چون واقعا مایلم به طور جدی درباره آینده مشترک فکر کنیم و امیدوارم بتوانیم به نقاط مشترکی برسیم.» ۳. در پایان به یاد داشته باشید که زود یا دیر پیشنهاد ندهید. اگر او تازه وارد محل کار یا دانشگاه شما شده است، نمی توانید ظرف یک ماه به او پیشنهاد ازدواج بدهید. همین طور اگر ۲ ۳ سال از آشناییتان می گذرد، تقریبا زمان دیری را برای پیشنهاد دادن انتخاب کرده اید. اما اگر شرایط مساعدی دارید و مانعی برای ازدواج نمی بینید، سعی کنید زمانی میان این دو را برای پیشنهاد انتخاب کنید. منبع:جام جم آنلاین
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
شما یک معتاد عاشق هستید!
با نامزد سابق رابطه تان را قطع کردید چون فکر می کردید به درد هم نمی خورید و نمی توانید زیر یک سقف زندگی موفقی داشته باشید. اما از لحظه جدایی چنان حال بدی دارید که حاضرید هر طور شده دوباره با او ارتباط را از سر بگیرید و تسکین پیدا کنید. دوباره با او ارتباط برقرار می کنید و قرار می شود مراسم خواستگاری را برگزار کنید اما باز همه چیز به همان دلایل بهم می خورد. بله، شما یک معتاد عاشق هستید! وقتی وابستگی شما به یک فرد باعث می شود هر طور شده بخواهید او را در زندگی تان حفظ کنید، یعنی به آن فرد و آن رابطه معتاد شده اید. ممکن است هر دو از این رابطه آزار ببینید. مرتب با هم درگیر باشید، جر و بحث کنید و خانواده هایتان با هم سازگاری نداشته باشند اما همچنان اصرار داشته باشید رابطه را حفظ کنید چرا که به محض دور شدن از یکدیگر احساس خلاء به سراغتان بیاید و فکر کنید تنها بودن او در زندگی شما می تواند به زندگی تان معنا دهد. حتی با وجود آن همه تنش و جنگ اعصاب! واقعیت این است ارتباط های به هم خورده ای که دوباره بعد از مدتی شروع می شوند، معمولاً دوباره خراب می شوند زیرا اگر پیوسته همان کاری را بکنید که یک عمر کرده اید، آن وقت به جاهایی می رسید که یک عمر رسیده اید. بنابراین اگر با طرف مقابل تان مدام به در بسته می خورید و دوباره به رابطه برمی گردید باید به طور جدی رابطه تان را بازبینی کنید و قبل از همه خودتان را. 1- اگر رابطه مشکل دارتان بهم خورد، سعی کنید یک بار برای همیشه تکلیفتان را با رابطه مشخص کنید. از خودتان بپرسید کدام ویژگی درونی من و کدام ویژگی شریک عاطفی من باعث جدایی و شکست عاطفیمان شد؟ رابطه تان را یک بار دقیق بررسی کنید. این کار باید در فضایی انجام شود که عواطف، احساسات ناکام مانده و دلتنگی هایتان در ذهن و منطق شما نفوذ نکنند. بنابراین مدتی فاصله گرفتن برای فروکش کردن غلیان های عاطفی و منطقی فکر کردن ضروری است. 2- برای ترک اعتیاد عاطفی هرگز شخصی دیگر را جایگزین نکنید. اشتباه بزرگ خیلی ها این است که برای کندن از یک فرد، سراغ فردی دیگر می روند. در چنین شرایطی شاید همه ویژگی های فرد جایگزین شونده، به نظر شما مطلوب، قابل قبول یا قابل گذشت بیاید اما باید بدانید اگر یک زمان خیلی بد برای انتخاب وجود داشته باشد همین وقت است و بعد از انتخاب ممکن است خیلی زود پشیمان شوید. 3- اگر خیلی لج دارید و می خواهید به نوعی خودتان را تخلیه کنید به جای این که به رابطه جدید یا ازدواجی دهان پر کن رو بیاورید، خودسازی کنید. سعی نکنید با وارد کردن یک نفر دیگر به زندگی تان انتقام بگیرید. 4- افسردگی تان را بعد از شکست عاطفی بپذیرید. پس از شکست های عاطفی، می تواند بسیار سازنده باشد. می تواند شما را به فکر فرو برد و کمک تان کند تا نواقص رابطه را بشناسید و خودتان را بسازید. اما اگر افسردگی تان تشدید شد حتما باید از یک روانشناس کمک بگیرید. 5- تمام خاطرات خوب سابقتان را انکار نکنید. آن شخص به هر دلیلی که از زندگی شما بیرون رفته، یک زمانی محبوب شما و خانواده تان بوده است. بنابراین روی ویژگی های مثبت شخصیت او و خاطرات خوبی که با هم داشته اید خط نکشید. منبع:تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
6 اشتباه بزرگ در ازدواج!
انتخاب موفقیت آمیز همسر مستلزم عوامل بسیاری از جمله داشتن شناخت است. سیر منطقی این انتخاب شامل مراحل: انتخاب اولیه ، گذراندن دوره شناخت نامزد و تصمیمگیری نهایی در مورد اوست. كم بها دادن به مرحله میانی (دوره شناخت نامزد و همسر آینده )موجب بالا رفتن امكان اشتباه در تصمیمگیری نهایی است. برای نزدیك شدن به كیفیت و كمیت مطلوب دوره شناخت همچنان شاهد موانع فرهنگیای هستیم كه هرقدر به شهرهای كوچك و نقاط دور افتاده كشور نزدیك شویم آن موانع را عظیمتر خواهیم یافت. عقد برای راحتی خیال هنوز هم خانوادههایی هستند كه پس از انجام مرحله خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با حذف مرحله شناخت، مهر عقد دائم بر انتخاب اولیه ایشان زده و دوره نامزدی را تبدیل به دوره عقد میكنند. استدلال اینگونه خانوادهها چنین است: میخواهیم عقدشان كنیم خیالمان راحت شود؛ به بیان دیگر، تن سپردن به دوره آشنایی پیش از ازدواج فرزندان برای این پدر و مادرها اسباب ناراحتی خیال است. از نتایج احتمالی این شتاب والدین برای رسیدن به آرامش آن است كه اگر انتخاب، اشتباه بود و ناهمخوانی و مشكلاتی در رابطه زوج وجود داشت با عقد زودهنگام، ناچار شوند به زندگی نامطلوب تن داده و یا درصورت از كف دادن طاقت، پس از سالها رنج و تحمل و مدارا بهدنبال طلاق رفته و تبعات و پیامدهای آن را پذیرا باشند؛ چنین است كه تعجیل برای رسیدن به آرامش خیال لزوماً ایشان را به هدف مطلوب نخواهد رساند. از این رو بهتر است خانوادهها بعد از آشنایی اولیه اقدام به رفت و آمد خانوداگی كرده و در چارچوب شرع و عرف جامعه اجازه دهند دختر و پسر زیر نظر والدین با خصوصیات یكدیگر بیشتر آشنا شوند تا هم این آشنایی باعث كاهش تضادهای بعدی گردد و هم خانواده ها با رعایت عرف مرسوم راه آشنایی بیشتر را فراهم كنند. مقاومت در برابر حقیقت گرچه خانوادهها پس از مراسم خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با معاشرت آنها برای شناخت بیشتر موافقت میكنند اما همیشه انصراف و پشیمانی ایشان از انتخاب را بهسادگی نمیپذیرند، غافل از آنكه پس از دوره شناخت با 2گزاره منطقی روبهرو هستیم كه یكی تایید و دیگری رد انتخاب است و دلیل منطقی وجود ندارد كه لزوما در انتظار تایید انتخاب باشیم، در حالی كه برخی انگیزههای احساسی و فرهنگی والدین را به انتظار تایید انتخاب مینشاند و پشیمانی فرزندشان از انتخاب را گونهای ناكامی و شكست میدانند؛ بهویژه اگر این پشیمانی (پشیمانی از انتخاب فرد خاص پس از دوره نامزدی) چندبار تكرار شود.چه بسا همین انگیزهها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای عروس یا دامادكردن فرزند و نیز هراس از بههم خوردن نامزدی فضای تصمیمگیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ كند. چه خوب است اگر پدر و مادر پس از دوره شناخت به فرزند خود بگویند: اگر به انتخاب خود باور و اطمینان بیشتر یافتهای از انتخاب درست تو خوشحالیم و اگر از انتخاب خود پشیمان شدهای باز هم خوشحالیم كه به موقع متوجه مشكلات احتمالی شده و از یك زندگی مشترك ناموفق، بركنار ماندهای. معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی، گونهای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد میكند این وابستگی و تعلق خاطر، زمانی دردسر ساز میشود كه زوج متوجه میشوند مشكلات جدی در رابطهشان دارند اما بهدلیل بندهای احساسی قادر به تصمیمگیری عاقلانه نیستند پخش اخبار: یكی از اشتباهات و عادات ناپسند فرهنگی برخی والدین آن است كه پیش از قطعی شدن مسئله انتخاب همسر، در حالیكه فرزندشان دوره شناخت نامزد را میگذراند دوست و فامیل را از انتخاب اولیه فرزندشان باخبر میسازند، همین امر سبب میشود كه اگر زن یا مرد جوان از انتخاب خود پشیمان شوند فضای مناسبی برای بیان آنچه در دل دارند، نیابند. گویی باید دلیل پشیمانی و نتایج شناخت نامزد را برای همه اطرافیان توضیح دهند. قدری خودداری در بیان مسائل خصوصی خانواده و پرهیز از شتاب برای خبركردن دیگران از پیامد منفی رنج و فشار روحی برای فرزندان خواهد كاست. گاه پیچیدگی و بزرگی این اشتباه در حدی است كه برخی خانوادهها شروع آشنایی و نامزدی زوج جوان را با یك مهمانی مفصل اعلام میكنند. دوستی میگفت: پس از قدری معاشرت و شناخت نامزدم، از انتخاب خود پشیمان شده و خانواده را از پشیمانی و تغییر تصمیمم آگاه كردم، پس از آن از مادرم شنیدم: « نمیخوام چیه؟ من 200نفر را شام دادم! » سخن این مادر به خوبی نشانگر كاستیهایی است كه در آن حرف مردم، همچنان پیشتاز است و بر سعادت فرد ترجیح داده میشود. شتاب برای تداركات ازدواج اگر هنگامیكه زوج نامزد شده در حال شناخت یكدیگر هستند، خانوادهها را در تدارك جشن و تهیه جهیزیه و گرفتن وام و… ببینند خود را در معرض یك عمل انجام شده مییابند و دوره نامزدی عملاً كاركرد واقعی و اصلی خودش (شناخت) را از دست داده و تبدیل به مقدمه ازدواج میشود. مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین، همواره به زوج نامزدشده نشان دهد كه بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و تحقیق زوج از یكدیگر هستند. آسانگیری نابهجا بارها شاهد بودهایم كه زن یا مرد جوان از برخی رفتار ناشایست نامزد و یا مشكلات ارتباطیاش با او نزد پدر و مادر شكایتمیبرد و از ایشان میشنود كه «خوب میشه. وقتی رفتید زیریكسقف درست میشه.»روشن است كه نمیتوان در رۆیا و تخیل و آرمان خواهی مطلق زیست و توقع انسان كامل از همسر داشت اما هشدارهایی چون گرایش فرد به موادمخدر، وابستگیهای بسیار به خانواده، خسّت، عدمكنترل خشم، داشتن همنشینان ناشایست و تفاوتهای عمیق و وسیع فرهنگی و فردی و… مواردی نیست كه بهسادگی قابل چشم پوشی باشد و تنها زیر یك سقف رفتن مشكلی را حل نمیكند. گاه دیده شده كه برخی خانوادهها توقع دارند اختلالات روحی و مشكلات اخلاقی و رفتاری فرزندشان نیز با ازدواج برطرف شود! به بیان دیگر ازدواج را جایگزین مراجعه به روانپزشك و مشاور میدانند. نداشتن توانایی تفكیك مسائل معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی، گونهای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد میكند (هر قدر هم كه برای خود تكرار كنند در دوره شناخت بهسر میبرند)این وابستگی و تعلق خاطر، زمانی دردسر ساز میشود كه زوج متوجه میشوند مشكلات جدی در رابطهشان دارند اما بهدلیل بندهای احساسی قادر به تصمیمگیری عاقلانه نیستند. در این گونه شرایط برعهده والدین است كه فرزند را در تفكیك مسائل احساسی و عقلی یاری داده و به او یادآور شوند كه برای تن ندادن به زندگی فرسایشی و قربانی نشدن بهدلیل ازدواج اشتباه، باید دوره نقاهت روحی و احساسی و رنج دل كندن را تاب آورد. به تأخیر انداختن آزمایشهای پزشكی: شایسته است انجام آزمایشهای پزشكی، پیش از آغاز مرحله شناخت مورد توجه قرار گیرد. گاه غفلت از این امر پیامدهای رنج آور و یا جبرانناپذیری را بهدنبال میآورد و آن زمانی است كه زوج جوان پس از اطمینان یافتن از هماهنگی و توافق فكری و فرهنگی و ایجاد وابستگی و باور به یكدیگر، نتیجه منفی آزمایش را مانع ازدواج خود میبینند. منبع: همشهری
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
گـوش مردها به صدای زنان حساس است؟!
مهم نیست تا چه اندازه حق دارید! ممکن است کسی که ميخواهید با دلایلتان قانعش کنید، هیچ وقت استدلالها و حرفهایتان را نشنود اما باور کنید نشنیده گرفتن حرفهایتان تنها تقصیر او نیست و این ادعای محققان که گوش مردها به صدای زنان حساسیت دارد تنها بهانه او برای فراموش کردن توصیه های شما نیست. اگر از راه و رسم گفتوگو بیخبر باشید، هر چه ميگویید همسرتان از یک گوش ميشنود و از گوش دیگر بیرون ميکند. پس تا این زندگی از آنچه که ميخواهید بیشتر فاصله نگرفته، این مطلب را بخوانید و با کمک این راهها، پنبه را از گوشش بیرونبیاورید. مذاکره کنید نه جنگ برای ایجاد اعتماد، فرد مقابلتان باید فکر کند نظر شما، بهترین و عملیترین نظری است که تا به حال شنیده است اما نادیده گرفتن احساسات او ميتواند تیر خلاص را به این گفتوگو بزند. این احساس ناخوشایند باعث خواهد شد که به جای ادامه دادن گفتوگو سپر دفاعی را در دست بگیرد و به جای آنکه پذیرای حرفهای شما شود، خودش را به نشنیدن بزند. در چنین شرایطی، حتی اگر به شما اجازه دهد که برنده بحث شوید، بردتان واقعی نخواهد بود. بدون توجه به احساسات همسرتان، هرگز این بازی را نميبرید، بلکه تنها ميتوانید حرف آخر را بزنید و به مکالمه پایان دهید. همسر شما باید احساس کند نتیجه این مذاکره بیشتر از آنکه به نفع شما تمام شود، ميتواند نظر او را جلب کند. – نگویید این اتفاق باید بیفتد چون ميخواهم، چون من ميگویم. – برای رسیدن به هدفتان گرو کشی نکنید و نگویید اگر تو حرفم را نپذیری من هم تلافی ميکنم. – صدایتان را پایین بیاورید. فضایی که میان شما ایجاد ميشود، فضای مذاکره است نه جنگ. توهم توطئه نداشته باشید حتی اگر شریک زندگیتان با شما مخالفت ميکند یا احساساتتان را در بحث نادیده ميگیرد، به خود بگویید که او قصد رنجاندنم را ندارد. به این فکر کنید که او با برنامهریزی قبلی برای رنجاندن شما قدم برنداشته و آگاهانه نميخواهد به شما و احساساتتان لطمه بزند. باور کنید آدم ها آنطور رفتار ميکنند که به نظرشان درست ميآید و همیشه پشت اشتباهاتشان آرزوی ضربه زدن به دیگران پنهان نشده است، پس کميصبور باشید و با محبت و دلسوزی بیشتری حرفهایش را بشنوید. وقتی به استدلالهایی که ميآورد گوش دهید، بهتر ميتوانید اشتباهاتی که در ذهنش ميگذرد را پیدا کنید و با آوردن دلایل درست و منطقی ذهنیاتش را تغییر دهید. این جریان به شما فرصت به اشتراک گذاشتن نظراتتان را ميدهد و باعث ميشود جریان گفتوگو را در دست بگیرید. – به محض مخالفتتان با یک موضوع، بحث را شروع نکنید. کميبه دلایلتان فکر کنید و با جملاتی پخته به بحث وارد شوید. – اشتباهات قبلیاش را به رخش نکشید و نگذارید پای گذشته به این مکالمه باز شود. – وقتی حرف ميزند سکوت کنید و نشان دهید که به تک تک جملاتش فکر ميکنید. بردن را فراموش کنید یک گفت و گوی موفق، بر پایه احترام متقابل ميچرخد. اگر شما خودتان را دانای کل بدانید و این تصور را ایجاد کنید که قصد قبولاندن نظرتان به او را دارید، هیچ وقت شنیده نميشوید. حتی اگر با نگاهی که همسرتان به موضوع دارد مخالفید، باز هم به او و نظرش احترام بگذارید. شما این شانس را دارید که به او برای درک بهتر موضوع کمک کنید اما تنها زمانی ميتوانید از این فرصت استفاده کنید که شمشیر را از رو نبسته باشید. – نگذارید لجبازی به این گفت و گو وارد شود و به جای برد به دنبال حل مسئله باشید. – پای کسانی که ميدانید همسرتان روی آنها حساس است را به این بحث باز نکنید تا حالت دفاعی به خود نگیرد. – هنگام بیان کردن ایدههایتان، گاهی بگویید «درست ميگویی! حالا نظرت راجع به این راه چیست؟» مراقب واکنشهایتان باشید آرام و حساب شده قدم بردارید تا نبض گفت و گو را به دست بگیرید. یادتان نرود وقتی از کوره در ميروید و میخواهید از نظراتتان دفاع کنید، در واقع برگ برنده را به دست طرف مقابلتان ميدهید، پس نفس عمیق بکشید و اجازه ندهید تنشهای درونیتان از زیر پوست شما بیرون بزند و کنترل ماجرا را برایتان سخت کند. به جای آنکه در مذاکره به فکر کنترل دیگری باشید، خودتان را کنترل کنید. زبان بدن گاهی از جملات هم موثر است، پس مراقب حرکاتتان باشید. – نگذارید صدایتان از مدار آرامش خارج شود و حالت تهدید به خود بگیرد. – به محض ورود تنش به گفت و گو، بگویید «من به حرفهایت فکر ميکنم و بعدا دوباره در این مورد صحبت ميکنیم.» منبع:مجله سیب سبز
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
این رفتارها را قبل از ازدواج ترک کنید
چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند. تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند و محبوب همه هستند اما بعضی دیگر … انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند. 1 – دخترهایی که برای خودشان «مرد» شده اند! شمار این جور دخترها در دنیای امروز روبه افزایش است، و جالب اینجاست که آنها اصلا از دافعه های خودشان خبر ندارند و به «مردانگی» خودشان کاملا افتخار می کنند. آنها زنان دیگر را ضعیف، ناتوان، ظریف و وابسته می دانند و اصلا حاضر نیستند به عنوان جنس زن به آنها نگاه شود. لباس های مردانه، کارهای مردانه، بازوهای قوی و برجسته و صدای کلفت و مردانه از چیزهای مورد علاقه آنهاست که با آن فخر می فروشند. زنان مردنما همانقدر برای دیگران دافعه دارند که مردان زن نما حال شما را بد می کنند. زن، زن آفریده شده و مرد، مرد، و هر کدام از این دو جنس در قالب خصوصیات خودشان است که جذابیت دارد، قدرت دارد و می تواند کارهایش را راه بیندازد. البته این جور دختران می توانند به خوبی جای پدر را برای بچه هایشان پر کنند اما متاسفانه مجرد می مانند، چون پدر بچه ها دنبال «همسر» خوبی برای خود می گردد! 2 – دخترهای خرافاتی اگر اولین سوالی که در هنگام آشنایی با افراد می پرسید این است که متولد چه ماهی هستند، اگر پای دکه روزنامه فروشی می ایستید و فال این ماهتان را در تمام مجلات می خوانید، اگر در کتابخانه اتاقتان انواع گوناگون کتاب های تعبیر خواب، فال قهوه، طالع بینی هندی، چینی، رومی، فرانسوی و … است، اگر به خودتان انواع سنگ های ضد چشم زخم، ازدیاد حافظه، مهره مار، سنگ ماه تولد، سنگ سیاره ژوپیتر و از این جور چیزها آویزان کرده اید و اگر پاتوق شما خانه معروف ترین فال قهوه گیر شهر است که برای رسیدن به آرزوها و خواسته های مختلفتان نسخه های عجیب و غریب می پیچد، باید بگوییم که سرگرمی خوبی دارید اما خیالتان را راحت کنم: متاسفانه در طالع شما هیچ ازدواج موفقی دیده نمی شود! می دانید چیست، متاسفانه مردها سر از اسرار ماوراءالطبیعه در نمی آورند و اصلا نمی توانند شما را درک کنند. آنها واقع بین هستند و اکثرا همه چیز را از دید عقل و تجربه میبینند، به خاطر همین ذاتا از این جور کارها دل خوشی ندارند. البته که مهم نیست آنها چه فکری در مورد شما می کنند، اما … خواهش می کنم به خاطر خودتان هم که شده کمی منطقی باشید! 3 – دخترهای خانم معلم او مثل یک وجدان آگاه «اکسترنال» است که به دیگران وصلش کرده باشند: مدام مسائل و باید و نبایدهای بهداشتی، روانشناختی، علمی، اجتماعی، سلامت، تغذیه و خلاصه هر چیز دیگری که راجع به آن مطالعه ای داشته را به اطرافیان گوشزد می کند. البته او خیلی دختر خوب و شایسته ای است، اما هیچ وقت مردی نمی تواند از بودن با او لذت ببرد. بد نیست بدانید که همه ما آدم ها علاوه بر والد،بالغ و کودک درون، یک «معلم» درون هم داریم که اینها را به ما گوشزد می کند اما فرقش این است که گاهی می توانیم خاموشش کنیم و کمی از شیطنت هایمان لذت ببریم. معلم بازی به شدت دیگران را از شما فراری می دهد. 4 – دخترهای پول پرست این دخترها مدام در مورد مسائل مالی حرف می زنند، اولین سوالاتی که می پرسند در موردمیزان درآمد، مدل ماشین، محل زندگی، وضعی اقتصادی خانواده و این قبیل است و اگر در چشم انداز آینده یک رابطه احتمال بحران مالی یا احیانا اجبار به قناعت را ببینند بلافاصله محو می شوند! دختری که دنبال جیب طرف مقابلش است در روزهای سخت به درد نمی خورد. رابطه عاطفی با چنین دخترانی بی نهایت شکننده و نامطمئن است وهمسرشان تحت استرس زیادی قرار دارد. اگر چنین دختری هستید متاسفانه طرفداری ندارید؛ پسرها هم می خواهند با کسی ازدواج کنند که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، نه جیبشان (آنها هم دل دارند!)، همانطور که شما دوست دارید طرف مقابلتان شما را به خاطر خودتان بخواهد نه ظاهرتان. 5 – دخترهای انحصارطلب آنها روزگار همسرشان را سیاه می کنند! می خواهند تمام زندگی طرف مقابلشان شوند و این اصلا منطقی نیست. همه خانم ها دوست دارند در مرکز توجه مرد زندگی شان باشند اما این توجه حد و مرزی دارد که دخترهای انحصارطلب از آن بی خبرند. آنها تنها زمانی شادند که احساس کنند تمام توجه مرد زندگی شان به آنهاست، و اگر او کوچکترین توجهی به دیگران یا به مسائل و جنبه های دیگر زندگی اش بکند اوقاتشان تلخ می شود. حتی ممکن است تبدیل به افرادی کنترلگر شوند و مدام همسرشان را چک کنند و مثل سایه دنبالش باشند. این دخترها جلوی رشد و پیشرفت همسرشان را می گیرند، وهیچ مردی هم این را نمی خواهد. 6 – دخترهای خودباخته آنها به خاطر رابطه شان از همه چیزشان می گذرند و حاضرند تمام زندگی شان را برای طرف مقابلشان فدا کنند. آنها از خود گذشته هایی هستند که همیشه در دسترسند، هرگز ناراحت و دلخور نمی شوند، همیه دنبال راضی کردن طرف مقابلند، هیچ اولویتی برای خودشان قائل نیستند، از نیازهای خودشان می گذرند تا به نیازهای مرد زندگی شان برسند، به فکر رشد و پیشرفت شخصی نیستند و بالاخره همه زندگی شان در رابطه شان خلاصه می شود. آنها در نهایت به افرادی بی هویت و به شدت وابسته تبدیل می شوند که همه بار زندگی شان روی دوش همسرشان خواهد بود. گاهی اینطور به نظر می رسد که دخترهای سر به زیر حرف گوش کن بیشتر مورد توجه هستند، اما آنها بعد از مدتی بی نهایت کسل کننده می شوند. در واقع دخترهایی که در حد خودشان استقلال و هویت دارند و به دنبال رشد شخصی خودشان هم هستند برای همه جذابترند. 7 – دخترهای غرغرو غرغروها انرژی آدم را تحلیل می برند و واقعا روی اعصاب راه می روند و متاسفانه خودشان هم متوجه نمی شوند که چقدر این کارشان بیهوده است. وقتی مدام غرغر می کنید دیگر کسی به حرف های شما گوش نمی دهد و محتوای حرف هایتان را نمی فهمد؛ اگر هم تا به حال با غرغر توانسته اید به هدفتان دست پیدا کنید و کسی را مجبور به کاری بکنید فقط برای این بوده که از دستتان خلاص شوند و شما را از سر وا کنند، نه هیچ چیز دیگری. البته که شما حق دارید خواسته هایتان را از دیگران بخواهید یا شکایت هایتان را مطرح کنید اما چطور است یک شیوه موثرتر و جذاب تر برای این منظور پیدا کنید؟ شاید هم خواسته هایتان نیاز به بازبینی داشته باشد. مطمئنم اصلا دوست ندارید کسی توی دلش به شما بد و بیراه بگوید.
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
آشنایی با ویژگیهای یک همسر ایدهآل
آشنایی با ویژگیهای یک همسر ایدهآل در گذشته بزرگترها نقش مهمی در ازدواج فرزندان و بهخصوص در انتخاب همسری ایدهآل البته بهزعم خودشان، ایفا میکردند و فرزندان هم معمولاً بدون هیچ مخالفتی می پذیرفتند. اما امروزه نقش جوانان در انتخاب همسر آیندهشان بسیار پررنگتر از گذشته است. تا حدی که ملاکها و معیارهای بسیاری نیز برای انتخاب شریک زندگیشان در نظر میگیرند. مطمئناً همه شما بهدنبال همسری ایده آل و «مناسب» هستید. اما «مناسب» بودن از نظر افراد متفاوت است. در این میان دختران و پسران معیارهای جداگانهای برای خود در نظر میگیرند. مثلاً پسران انتظار دارند همسر آیندهشان مهربان، آسانگیر، پاکدامن، متواضع و فروتن و از همه مهمتر آراسته باشد. به همین صورت دختران نیز انتظار دارند که همسری خوشرفتار، باسخاوت، با اراده، قابلاعتماد و تکیهگاهی مطمئن داشته باشند. معیارها و ملاكهای مشترك -ایمان، دینداری و باورهای صحیح قران کریم نیز صراحتاً ایمان را از اصول اولیه انتخاب همسر بیان میکند. همانطور که در سوره مبارکه بقره میخوانیم: «زنان مشرک را تا ایمان نیاوردهاند به زنی مگیرید و کنیز مومن بهتر از زن آزاد مشرک است، هرچند زیبایی او شما را به شگفت آورد، و به مردان مشرک تا ایمان نیاوردهاند زن مومن ندهید و برده مومن بهتر از مرد آزاد مشرک است، هرچند شما را به شگفت آورد. آنان شما را به سوی آتش فرامیخوانند.» از این آیه چنین استنباط میشود که داشتن ایمانی محکم مهمتر از برخورداری از طبقهای بالاست. پایبندی به دین انسان را از انجام گناه و اعمال خلاف باز میدارد. -اصالت خانوادگی یکی از مهمترین معیارهای انتخاب همسر اصالت خانوادگی است. اصالت بهمعنای واقعی یعنی شخص از خانوادهای باشد که واقعا در تربیت و رشد معنوی او تلاش کرده باشند و الگوهای اخلاقی و رفتاری صحیحی در اختیار آنها قرار داده باشند و به آن پایبند باشند. -حُسن خلق اساس زندگی زناشویی، سازگاری، تفاهم و همکاری است که تنها در سایه اخلاق نیکو تحقق مییابد. رسول اكرم (ص) میفرماید: «همانا برانگیخته شدم تا مكارم اخلاق را بین مردم زنده كنم.» برخی از مصادیق خوشاخلاقی چنین ذکر شدهاند: تواضع عاقلانه، انعطافپذیری، صلهرحم، بخشش، حیا، عفت و پاکدامنی، سازگاری، نیکی به پدر و مادر، صبر و راستگویی. -سلامت جسم و روان ابتلا به بیماریهای لاعلاج یا بیماریهای روانی باعث میشود که کارکردها و اهداف موردنظر ازدواج بهطور شایسته تامین نگردند. -کفویت و همانندی بنیادیترین اصل در ازدواج که باعث آرامش انسان میشود، اصل همتایی و همکفو بودن است. آرامش در سایه ازدواج با فردی حاصل میشود که همتای ماست نه فراتر یا فروتر از ما. بنابراین در نظر گرفتن همه ابعاد سنی، جسمی، روحی و روانی، فرهنگی و علمی برای رسیدن به ازدواجی استوار و پا برجا لازم و ضروری است. اینها معیارهای مشترکی است که هر دختر و پسری برای رسیدن به خوشبختی و آرامش واقعی، که هدف اصلی هر ازدواجی به حساب میآید، در نظر میگیرند و همسر آینده خود را بر مبنای آنها انتخاب میکنند. البته معیارهای دیگری هم وجود دارند که جنبه اختصاصیتری دارند و جزء ملاکهای مشترک محسوب نمیشوند و به تفاوت سلیقه و طرز فکر افراد بستگی دارند و باعث میشوند «مناسب» بودن از نظر افراد مختلف تعابیر مختلفی داشته باشد. منبع:باشگاه مجردها
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
دخترها به خواستگاری کدام پسران بروند؟
از قدیم مرسوم بوده که آقا پسرها به خواستگاری دختر خانمها بروند و این رسم نسل به نسل ادامه داشته و به ما رسیده است، پسرها عادت کردهاند که گل و شیرینی بخرند و با خانواده و اقوام نزدیک به منزل دختر مورد نظر خود بروند و در این راه ممکن است به هدف خود برسند و با شخص مورد علاقه خود ازدواج کنند یا حتی ممکن است درخواستشان مورد قبول نباشد و دختر خانمها هم طبق این رسم در خانه مینشینند و منتظر میمانند تا انتخاب شوند و کسی از آنها خواستگاری کنند و از بین خواستگارانی که دارند فرد مورد نظر و ایده آل خود رابرای ازدواج انتخاب کنند که معمولا این ازدواجها با انواع شروط و مهریه همراه خواهد بود، حالا اگر این روند برعکس شود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ اگر دختر خانمها به خواستگاری پسرها بروند آیا این شروط همچنان باقی خواهد ماند ؟ برای دختری که از پسری جواب نه بشنود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ بد نیست بدانیم چند تن از کارشناسان در مورد خواستگاری دختر خانمها موافقت خود را اعلام کردهاند و برای جا افتادن و فرهنگ شدن این رسم تلاش میکنند. یکی از این افراد دکتر ابهری (متخصص در روانشناسی و رفتارشناسی) است. ایشان یکی از سر سختترین موافقان این طرح است. او چندوقت پیش در گفت و گو با یکی از خبرگزاریها گفته بود: «در حال حاضر فاصله سن بلوغ تا ازدواج ۱۵ الی ۱۷ سال شده است و با توجه به تغییرات جامعه و حرکت به سوی مدرنیته برای کم کردن این فاصله سنی، دختران نیز در صورت لزوم باید بتوانند از پسران خواستگاری کنند و این مسئله باید در جامعه فرهنگسازی شود.»به بهانه همین موضوع با دکتر ابهری گفت وگوی مفصلی داشتیم که به جزئیات این طرح و نتایج کاربردی برای خواستگاری دختران از پسران برسیم. چرا باید ازدواج کنیم؟ ازدواج پیوند دو انسان با یکدیگر است و با ازدواج است که از نظر روحی و عاطفی یک فرد کامل میشود و نیمه دیگر خودش را پیدا میکند. وقتی کسی ازدواج نمیکند در روند تکاملی زندگی اجتماعی قرار نمیگیردو همواره خلأیی در زندگی خود احساس میکند و همین خلأ شخص را به انواع آسیبهای اجتماعی و رفتاری سوق میدهد. ازدواج در طول تاریخ مراحل و بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشته است؛ در قدیم ممکن بود یک مرد در آن واحد با چند زن ازدواج کند یا مثلا در هندوستان ازدواج یک زن با چند مرد- که هنوز هم این رسم در آنجا وجود دارد- مرسوم بود اما با گذشت زمان انسان به این نتیجه رسید که بهترین و منطقیترین نوع ازدواج، همان ازدواج یک مرد با یک زن است که تمام ادیان آسمانی آن را تايید میکند. ماجرای دو عدد قوی وحشی در این سالها شاید بيشترين فعاليت من در زمينه امضاي طلاق بوده که بیشتر آنها مهریههای سنگین و عجیبی داشتند؛ مهریه هایی که بیشتر به لطیفه شبیه هستند تا دلیلی برای شروع یک زندگی مثل : یک کیلو بال مگس، یک تن پوست پیاز، یک خرمن گل سرخ، به ارتفاع کوه دماوند سکه بهار آزادی، دو عدد قوی وحشی يا دو تا آهو. همین شروط کافی است تا آقایان در همان شروع راه وحشتی از ازدواج کردن داشته باشند. با تمام این داستانها بعد از گذراندن مرحله مهریه و توافق دو طرف میرسیم به مراسم ازدواج که بزرگترین مانع ازدواج در بین جوانهاست که لازمه آن هزینههای بسیاری در این رقابتهای ناسالم اجتماعی است؛ شروطی برای مراسم مثل کالسکه سفید با شش اسب سفید، مشعل دارهای پیاده تا سالن و هتلهای مجلل . در حال حاضر کمترین و معمولیترین مراسم ازدواج در تهران 35 میلیون تومان هزینه دارد. رسوم دست و پا گیر برای تحقق یک ازدواج مقدماتی لازم است و متاسفانه در دو دهه اخیر در کشور ما این مقدمات متن اصلی ازدواج را تحت تاثیر قرار دادهاند. به عنوان مثال مراسم خواستگاری تبدیل شده به مجلس زورآزمایی و قدرت و ثروت نمایی و اصل قضیه که همان دیدن دختر و پسر و به تفاهم رسیدن است، در این بین گم شده است. بعد از مراسم خواستگاری صحبتهایی پیش میآید که همین مسائل باعث کم شدن آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شده است، مسائلی مانند شیربها، جهیزیههای آنچنانی و مهریههای غیر منطقی. اگر ما در شهر زندگی میکنیم باید بدانیم این رسوم فقط در اقوام دورافتاده از زندگي مدرن هنوز پابرجاست و اگر میخواهیم با این رسوم زندگی کنیم باید شهر را رها کنیم و در روستاها ساکن شویم زیرا این رسوم در هیچ کجای دنیا در زندگیهای شهری اتفاق نمیافتد. من فکر میکنم خواستگاری دختران از پسران، بتواند تا حدود زیادی این رسم و رسوم مشکلساز را از بین ببرد و در آسان سازی ازدواج موثر باشد. چرا میگویم دختران به خواستگاری پسران بروند؟ شاید از این حرف هم شگفت زده شوید اما خواستگاری دختر از پسر اتفاق جدیدی در ایران نیست و به نوعی از گذشتهها مرسوم بوده! در قدیم پدر و مادرها با هم مینشستند و برای پسر و دخترهای خود مورد ازدواج انتخاب میکردند. آشنایان دختر و پسرهایی را که میشناختند به هم معرفی میکردند و معمولا ازدواجهای با دوام تری نسبت به حالا داشتند که دوام ازدواجها خیلی کمتر از قبل است، به همین دلیل من طرح خواستگاری دختران از پسران را مطرح کردم زیرا این موضوع قبلا هم در فرهنگ ما ایرانیها بوده است و من حرف تازهای نزدهام. اغلب علمای بزرگ خودشان دخترشان را به عقد بهترین شاگردشان در آوردهاند و پیشنهاد دهنده خودشان بودهاند. مثل میرداماد، شیخ بهایی. همينطور تجار بزرگ که وقتی میدیدند شاگردشان دست پاک و چشم پاک است به پیشنهاد خودشان شاگرد را به دامادی میگرفتند. چه کنیم که از پسر موردنظر پاسخ منفی نشنویم؟ اگر دخترها از این مسئله ناراحتند که ممکن است از طرف آن پسر جواب منفی بشنوند، باید کمی صبور باشند تا این فرهنگ جا بیفتد. همانطور که این مسئله الان برای پسرها جا افتاده است و شنیدن جواب منفی شاید خیلی هم برایشان سخت نباشد، این فرهنگ هم میتواند برای دختر خانمها جا بیفتد. باید از خودمان شروع کنیم نباید منتظر باشیم تا دیگری این کار را انجام دهد و اگر خوب بود ما انجام دهیم، باید هر کدام برای ساخته شدن این فرهنگ تلاش کنیم. این مسئله کاملا جدی است؛ منظور ما این نیست که برای دوستیهای کوتاه مدت و مسائل غیر جدی دختر پیشنهاد دهنده باشد، منظور ما بر سر اصل زندگی است. شاید در دید اول این ماجرا خیلی قشنگ نباشد و این توهم به وجود بیاید که حتما این دختر روی دست پدر و مادرش مانده است اما اگر این فرهنگ به طور درست و دقیق جا بیفتد، به مرور پسرها هم متوجه میشوند آن دختر خانم واقعا قصد زندگی دارد و طبق معیارها و ایدهآلهایش آن شخص را انتخاب کرده است. چگونه مرد مناسب را تشخیص بدهیم؟ دختر خانمها نباید این مسئله و بحث را به شوخی بگیرند و اگر از ظاهر هر پسری خوششان آمد به او پیشنهاد ازدواج بدهند، زیرا آمار نشان داده است 79 درصد ازدواجهایی که بر اساس معیارهای ظاهری بوده در کمتر از 3 سال به طلاق انجامیده است . اما اگر بر اساس معیارهای درست و منطقی انتخاب صورت گیرد بهتر است مدتی او را زیر نظر گرفت تا بیشتر با او آشنا شد. خانمها استاد تشخیص مرد خوب و بد هستند. اینطور هم نیست که هر کسی را در خیابان دیدند بدون شناخت از او خواستگاری کنند، باید یک شناخت اولیه وجود داشته باشد مثل شخصی که در محل کار میشناسیم يا در مهمانیهای خانوادگی يا در دانشگاه. به هر حال باید 2 نفر یک جایی همدیگر را ببینند. پس در ابتدا دیدن، بعد ارزیابی و مشورت با بزرگترها و بعد اقدام کردن. اگر پسری مناسب است، از او خواستگاری کنید این روزها سبک زندگی به کلی تغییر کرده است اما میتوان به راحتی این رسم را جا انداخت. وقتی خانواده دختری پسری را میبیند که متدین و سلامت است و معتاد نیست و خودشان دختری دارند که وقت ازدواجش است چرا نباید پیشنهاد دهنده باشند؟ چه اشکالی دارد اگر پسر خوبی را میشناسیم و میدانیم که استانداردهای یک همسر خوب را میتواند برای خود ما یا فرزندمان داشته باشد، خودمان به او پیشنهاد ازدواج بدهیم. بحث خواستگاری دخترها از پسرها بحثی است که باید برای فرهنگ سازی آن تلاش کرد. چه کسانی باید این فرهنگ را جابیندازند؟ باید در این مسئله مسئولان، فرهیختگان، اساتید دانشگاه، تجار و افراد فرهنگی جامعه پیشتاز باشند تا مردم عادی بتوانند راحتتر این مسئله را بپذیرند و باید بدانیم آمار نشان میدهد در تهران بیش از 14 هزار ازدواج داریم که در آنها دختر خانمها پیشنهاد دهنده بودند. اگر پیشنهاددهنده دختر باشد به مرور زمان این مراسمهای مجلل و اضافی و مهریههای عجیب از بین میروند و این سنتهای اشرافي و مصرفگرایانه که اصلا برای فرهنگ ما ایرانیان نیست از بین میرود. روز اول پدرت را دوست نداشتم شاید بگویید پدران و مادران ما به همین روش ازدواج میکردند و خیلی هم خوب تا آخر عمر عاشق هم بودند و هستند یا این جمله برای شما آشنا نیست روز اول پدرت را دوست نداشتم، ازدواج که کردیم مهرش به دلم افتاد و در آن سو شاید اين جمله برای شما آشنا باشد «من به خاطر شما بچهها با باباتون زندگی کردم وگرنه یک لحظه هم تحملش نمیکردم.» شاید به جرات بتوان گفت که حتی ازدواجهای سنتی دیروز هم امروزه رنگ و بوی تازهای به خود گرفته چراکه خانوادهها فهمیدهاند دوران والدینسالاری به سر آمده و بیشتر از سابق به انتخاب فرزندان احترام میگذارند، دختران فهمیدهاند که میتوانند ادامه تحصیل بدهند و شغل مناسب انتخاب کنند و در این بین اگر مرد ایدهآل خود را یافتند با او ارتباطشان را بیشتر و در صورت امکان ازدواج کنند و دیگر لازم نیست نگران بالا رفتن سنشان باشند، در خانه محصور باشند و منتظر بمانند که هر چه سریعتر ازدواج کنند مبادا برچسب پیردختر به آنها بخورد. زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش در زندگی دارای توانایی بیشتری هستند در تعریف ازدواجهای امروزی که به ازدواج مدرن باب شده انتخاب همسر بر مبنای عشق، دوست داشتن و با اختیار و انتخاب خود فرد است. نتایج پژوهشها در ایران نشان داده زنان با ازدواج مدرن توانایی بیشتری در زمینه ارتباطی دارند در نتیجه آشنایی زوجین قبل از ازدواج میتواند در چگونگی ارتباط زوجین در ادامه زندگی تاثیر عمیقی گذاشته و موجب بهتر شدن این بعدا ز کارکرد خانواده شود. همچنین نتایج بهدست آمده نشان میدهد از لحاظ ایفای نقش بین زنان دارای ازدواج مدرن و زنان دارای ازدواج سنتی، زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش در زندگی زناشویی دارای توانایی بیشتری هستند. از دیگر مواردی که زنان با سبک ازدواج مدرن را نسبت به زنان با سبک ازدواج سنتی متفاوت كرده ابراز مهر و محبت به یکدیگر و در نظر داشتن هیجانات عاطفی و احساسی به طرف مقابل است که باز هم تحقیقات نشان داده زنان با سبک ازدواج مدرن بهتر و بیشتر ابراز هیجان میکنند. منبع:مجله زندگی ایده آل
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
روش های ایجاد تنوع در زندگی مشترک (ویژه آقایان و خانمها)
روش های ایجاد تنوع در زندگی مشترک یکنواختی زندگی؛ عشق را هرز می دهد ، اما تنوع در زندگی ریشه های عشق را هر روزه آبیاری می کند و حرارت عشق را شعله ورتر می کند. اما برخی از همسران از این راز بی اطلاع هستند و یا نمی دانند که چگونه می توانید تنوع ایجاد کنند. گمان نمیکنم کسی باشد که از ایجاد تنوع در زندگی مشترک استقبال نکند! شاید برخی از افراد هم با اینکه به تنوع بخشیدن در زندگی علاقه دارند اما نگران هزینههای آن باشند. طبیعی است ممکن است این تغییر مقداری هزینه در بر داشته باشد اما میتوانید به سادگی هزینههای آن را مدیریت کنید و با استفاده از سادهترین شرایط بهترین احساس تنوع در زندگی خود ایجاد کنید. برای تنوع در زندگی زناشوئی لازم است هر یک از زن و شوهر علاقهمندیهای مربوط به همسر خود را بشناسند. کار سختی نیست فقط کافی است کمی دقیق باشید. راههای ایجاد تنوع در زندگی زناشوئی – قابل توجه آقایان چند شاخه گل: روحیه خانمها احساسی و لطیف است. به جرأت میتوان گفت که هیچ خانمی نیست که از دیدن چند شاخه گل هیجان زده و خوشحال نشود. این یک خصوصیت خوب است که خدا در وجود خانمها به ودیعه گذاشته است. گل مورد علاقه همسرتان را بشناسید و چند شب در ماه هنگامی که به خانه میروید برای همسرتان گل بخرید. حس تازگی و طراوتی که گل به روحیه و خانه میبخشد، نوعی حس تازگی و شادمانی است.این یکی از راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک است. هدیههای بیمناسبت: یک راه دیگر برای ایجاد تنوع در زندگی مشترک هدیه های بی مناسبت می باشد. برای همسرتان وقت بگذارید و برایش چیزهایی مثل لباس یا روسری بگیرید و آنرا کادو کنید. برای اطمینان به فروشنده بگویید که در صورت مورد پسند واقع نشدن همسرتان برای تعویض یا تغییر رنگ جنس خریداری شده، مجدداً به مغازه مراجعه خواهید کرد. وقتی به خانه رسیدید هدیه را به همسرتان تقدیم کنید و بگویید که فقط به مناسبت دوست داشتن برای او هدیه خریدهاید! آیا همیشه باید برای ابراز محبت و عشق به دنبال مناسبتها گشت!؟ ایجاد تنوع در زندگی با هدیههای مناسبتدار: در زندگی همه ما مناسبتهای زیادی وجود دارد که با یادآوریشان کاممان شیرین میشود و خاطرات مانند یک لبخند بر لبانمان منحنی میسازد. سالگرد عقد، سالگرد ازدواج، سالروز تولد همسر و فرزندان و … یک تقویم داشته باشید و این مناسبتها را در تقویم برای خودتان ثبت کنید. چند روز مانده به فرا رسیدن مناسبت مورد نظر هدیهای تهیه کنید و با تقدیم آن به همسرتان، لبخندهای شیرین او را تبدیل به یک خاطره خوب کنید. اگر احتمال میدهید در زمان فرا رسیدن یک مناسبت دست و بالتان تنگ باشد؛ از مدتی قبل اقدام به پسانداز کنید تا در هنگام نیاز بتوانید هدیه خوبی بخرید. انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید. یادداشتهای گاه و بیگاه برای تنوع در زندگی زناشوئی : شاید به زبان آوردن جمله «دوستت دارم » برای ما مردها به لحاظ ساختار روحی و اخلاقیمان قدری سخت باشد. هر چند وقت یکبار هنگامی که همسرتان خواب است و شما آماده رفتن به محل کار میشوید یا هر زمان دیگری که خودتان مناسب میدانید، روی یک برگه کوچک جمله دوستت دارم را بنویسید. بنویسید که از همسرتان متشکرید بخاطر همه زحمتهایی که در خانه و کارهای خانه میکشد و کاغذ را در دید او بچسبانید. به قول و قرارهایتان سر وقت عمل کنید: اگر به همسرتان قول دادهاید که در زمان معینی کار خاصی را که مدنظر اوست، انجام دهید حتماً به قول خودتان عمل کنید. خوش قول بودن برای خانمها اهمیت بسیاری دارد. اگر انجام کاری در توان شما نیست هرگز قول آن را ندهید! وسایل خانه برای خانه هستند!: هرچقدر هم که خانم شما کدبانو و خانهدار باشد، اما این اصلاً گزینه مناسبی نیست که به همسرتان به عنوان کادو؛ وسایل خانه هدیه بدهید! شاید با خرید برخی از لوازم خانه همسرتان ابراز خوشحالی کند اما قطعاً در دلش با خود خواهد گفت که این برای خانه بود! پس من چه؟ به روحیه زنانه همسرتان احترام بگذارید و اگر برای خانه وسیلهای را که لازم داشتید خریداری کردید در کنارش یک هدیه هم برای همسرتان بگیرید. راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک – قابل توجه خانمها به همان اندازه که شما از تنوع در زندگی و هدیه لذت میبرید، همسر شما هم علاقمند به توجه و خوشرویی شماست. چاشنی هدیه و محبت هم روند زندگی را به سوی رضایت بخش بودن هدایت میکند. پس برای هدیه دادن به همسرتان در نظر داشته باشید که : جوراب و زیرپوش نه برای هدیه!: شاید بعضی از مردها مدام نوک جورابشان پاره شود یا زیاد از حد با زیرپوشهای رنگ و رو رفته و زهوار در رفته توی خانه احساس راحتی کنند، اما با دیدن جوراب و زیرپوش زیر جلد کاغذی کادو شاید یک مقداری بخورد توی ذوقشان! برای هدیه دادن گزینههای بهتری را انتخاب کنید هرچند که جوراب و زیرپوش هم نیازهای عمیق و اساسی آقایون هستند! هدیههایی مورد علاقه خودتان: اگر از لباس خاص یا عطر خاصی خوشتان میآید، آن را برای همسرتان تهیه کنید. تجربه ثابت کرده خانمها در خرید کردن خیلی خوش سلیقهتر و ریزبینانهتر از آقایون عمل میکنند، پس خیالتان راحت باشد که کار به تعویض و دردسر نخواهد رسید .هر آنچه را که دوست دارید برای همسرتان هدیه بگیرید و بیمناسبت یا با مناسبت به او تقدیم کنید.این یکی از روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک می باشد. همدلی یک هدیه بزرگ: قرار نیست شما در یک مطلب مربوط به هدیه خریدن، یک پاراگراف روانشناسی بخوانید اما واقعاً برای مردها همدلی همسرشان بزرگترین هدیه است! اینکه خستگی آنها را درک کنید و دقیقاً زمانی که نیاز به استراحت دارند یاد کارهای عقب افتاده نباشید! بگذارید آسایش در خانه رژه برود و مطمئن باشید همسر شما هر وقت که خستگیاش تمام شود با انرژی کافی در خدمت شما و انجام امور خانه خواهد بود. تنوع در زندگی با نظم بخشی غیر مستقیم: خانمها در همه ابعاد زندگی همسرشان نفوذ دارند! برای نظم دادن به امورات همسرتان برایش هدیههایی بگیرید که ناخواسته باعث مرتب شدن کیف کار و وسایل او شود. کیف دستی، جا کلیدی، کمربند، دکمه سردست و … از جمله این وسایل است که میتواند بر هم بر منظم بودن وسایل همسرتان تأثیر بگذارد و هم او را تا حد زیادی آراسته و منظم کند. بهترین هدیه: یکی از بینظیرترین هدیههایی که میتوانید به همسرتان بدهید، تهیه یک لباس فوقالعاده زیبا و جذاب برای خودتان است. البته رنگی را انتخاب کنید که همسرتان خیلی دوست دارد. شما با پوشیدن آن لباس نشاط را به همسرتان میبخشید. از این نوع هدیهها زیاد به همسرتان بدهید تا تنوع در زندگی زناشوئیتان برقرار گردد. انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید و خیالتان راحت باشد که هدیه دادن سرچشمه محبت را در هر دلی میجوشاند و تنوع در زندگی را به شما هدیه می دهد. منابع: مهرخانه/ تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
روش های ایجاد تنوع در زندگی مشترک (ویژه آقایان و خانمها)
روش های ایجاد تنوع در زندگی مشترک یکنواختی زندگی؛ عشق را هرز می دهد ، اما تنوع در زندگی ریشه های عشق را هر روزه آبیاری می کند و حرارت عشق را شعله ورتر می کند. اما برخی از همسران از این راز بی اطلاع هستند و یا نمی دانند که چگونه می توانید تنوع ایجاد کنند. گمان نمیکنم کسی باشد که از ایجاد تنوع در زندگی مشترک استقبال نکند! شاید برخی از افراد هم با اینکه به تنوع بخشیدن در زندگی علاقه دارند اما نگران هزینههای آن باشند. طبیعی است ممکن است این تغییر مقداری هزینه در بر داشته باشد اما میتوانید به سادگی هزینههای آن را مدیریت کنید و با استفاده از سادهترین شرایط بهترین احساس تنوع در زندگی خود ایجاد کنید. برای تنوع در زندگی زناشوئی لازم است هر یک از زن و شوهر علاقهمندیهای مربوط به همسر خود را بشناسند. کار سختی نیست فقط کافی است کمی دقیق باشید. راههای ایجاد تنوع در زندگی زناشوئی – قابل توجه آقایان چند شاخه گل: روحیه خانمها احساسی و لطیف است. به جرأت میتوان گفت که هیچ خانمی نیست که از دیدن چند شاخه گل هیجان زده و خوشحال نشود. این یک خصوصیت خوب است که خدا در وجود خانمها به ودیعه گذاشته است. گل مورد علاقه همسرتان را بشناسید و چند شب در ماه هنگامی که به خانه میروید برای همسرتان گل بخرید. حس تازگی و طراوتی که گل به روحیه و خانه میبخشد، نوعی حس تازگی و شادمانی است.این یکی از راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک است. هدیههای بیمناسبت: یک راه دیگر برای ایجاد تنوع در زندگی مشترک هدیه های بی مناسبت می باشد. برای همسرتان وقت بگذارید و برایش چیزهایی مثل لباس یا روسری بگیرید و آنرا کادو کنید. برای اطمینان به فروشنده بگویید که در صورت مورد پسند واقع نشدن همسرتان برای تعویض یا تغییر رنگ جنس خریداری شده، مجدداً به مغازه مراجعه خواهید کرد. وقتی به خانه رسیدید هدیه را به همسرتان تقدیم کنید و بگویید که فقط به مناسبت دوست داشتن برای او هدیه خریدهاید! آیا همیشه باید برای ابراز محبت و عشق به دنبال مناسبتها گشت!؟ ایجاد تنوع در زندگی با هدیههای مناسبتدار: در زندگی همه ما مناسبتهای زیادی وجود دارد که با یادآوریشان کاممان شیرین میشود و خاطرات مانند یک لبخند بر لبانمان منحنی میسازد. سالگرد عقد، سالگرد ازدواج، سالروز تولد همسر و فرزندان و … یک تقویم داشته باشید و این مناسبتها را در تقویم برای خودتان ثبت کنید. چند روز مانده به فرا رسیدن مناسبت مورد نظر هدیهای تهیه کنید و با تقدیم آن به همسرتان، لبخندهای شیرین او را تبدیل به یک خاطره خوب کنید. اگر احتمال میدهید در زمان فرا رسیدن یک مناسبت دست و بالتان تنگ باشد؛ از مدتی قبل اقدام به پسانداز کنید تا در هنگام نیاز بتوانید هدیه خوبی بخرید. انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید. یادداشتهای گاه و بیگاه برای تنوع در زندگی زناشوئی : شاید به زبان آوردن جمله «دوستت دارم » برای ما مردها به لحاظ ساختار روحی و اخلاقیمان قدری سخت باشد. هر چند وقت یکبار هنگامی که همسرتان خواب است و شما آماده رفتن به محل کار میشوید یا هر زمان دیگری که خودتان مناسب میدانید، روی یک برگه کوچک جمله دوستت دارم را بنویسید. بنویسید که از همسرتان متشکرید بخاطر همه زحمتهایی که در خانه و کارهای خانه میکشد و کاغذ را در دید او بچسبانید. به قول و قرارهایتان سر وقت عمل کنید: اگر به همسرتان قول دادهاید که در زمان معینی کار خاصی را که مدنظر اوست، انجام دهید حتماً به قول خودتان عمل کنید. خوش قول بودن برای خانمها اهمیت بسیاری دارد. اگر انجام کاری در توان شما نیست هرگز قول آن را ندهید! وسایل خانه برای خانه هستند!: هرچقدر هم که خانم شما کدبانو و خانهدار باشد، اما این اصلاً گزینه مناسبی نیست که به همسرتان به عنوان کادو؛ وسایل خانه هدیه بدهید! شاید با خرید برخی از لوازم خانه همسرتان ابراز خوشحالی کند اما قطعاً در دلش با خود خواهد گفت که این برای خانه بود! پس من چه؟ به روحیه زنانه همسرتان احترام بگذارید و اگر برای خانه وسیلهای را که لازم داشتید خریداری کردید در کنارش یک هدیه هم برای همسرتان بگیرید. راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک – قابل توجه خانمها به همان اندازه که شما از تنوع در زندگی و هدیه لذت میبرید، همسر شما هم علاقمند به توجه و خوشرویی شماست. چاشنی هدیه و محبت هم روند زندگی را به سوی رضایت بخش بودن هدایت میکند. پس برای هدیه دادن به همسرتان در نظر داشته باشید که : جوراب و زیرپوش نه برای هدیه!: شاید بعضی از مردها مدام نوک جورابشان پاره شود یا زیاد از حد با زیرپوشهای رنگ و رو رفته و زهوار در رفته توی خانه احساس راحتی کنند، اما با دیدن جوراب و زیرپوش زیر جلد کاغذی کادو شاید یک مقداری بخورد توی ذوقشان! برای هدیه دادن گزینههای بهتری را انتخاب کنید هرچند که جوراب و زیرپوش هم نیازهای عمیق و اساسی آقایون هستند! هدیههایی مورد علاقه خودتان: اگر از لباس خاص یا عطر خاصی خوشتان میآید، آن را برای همسرتان تهیه کنید. تجربه ثابت کرده خانمها در خرید کردن خیلی خوش سلیقهتر و ریزبینانهتر از آقایون عمل میکنند، پس خیالتان راحت باشد که کار به تعویض و دردسر نخواهد رسید .هر آنچه را که دوست دارید برای همسرتان هدیه بگیرید و بیمناسبت یا با مناسبت به او تقدیم کنید.این یکی از روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک می باشد. همدلی یک هدیه بزرگ: قرار نیست شما در یک مطلب مربوط به هدیه خریدن، یک پاراگراف روانشناسی بخوانید اما واقعاً برای مردها همدلی همسرشان بزرگترین هدیه است! اینکه خستگی آنها را درک کنید و دقیقاً زمانی که نیاز به استراحت دارند یاد کارهای عقب افتاده نباشید! بگذارید آسایش در خانه رژه برود و مطمئن باشید همسر شما هر وقت که خستگیاش تمام شود با انرژی کافی در خدمت شما و انجام امور خانه خواهد بود. تنوع در زندگی با نظم بخشی غیر مستقیم: خانمها در همه ابعاد زندگی همسرشان نفوذ دارند! برای نظم دادن به امورات همسرتان برایش هدیههایی بگیرید که ناخواسته باعث مرتب شدن کیف کار و وسایل او شود. کیف دستی، جا کلیدی، کمربند، دکمه سردست و … از جمله این وسایل است که میتواند بر هم بر منظم بودن وسایل همسرتان تأثیر بگذارد و هم او را تا حد زیادی آراسته و منظم کند. بهترین هدیه: یکی از بینظیرترین هدیههایی که میتوانید به همسرتان بدهید، تهیه یک لباس فوقالعاده زیبا و جذاب برای خودتان است. البته رنگی را انتخاب کنید که همسرتان خیلی دوست دارد. شما با پوشیدن آن لباس نشاط را به همسرتان میبخشید. از این نوع هدیهها زیاد به همسرتان بدهید تا تنوع در زندگی زناشوئیتان برقرار گردد. انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید و خیالتان راحت باشد که هدیه دادن سرچشمه محبت را در هر دلی میجوشاند و تنوع در زندگی را به شما هدیه می دهد. منابع: مهرخانه/ تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
آیا شما هم توهم عاشقی دارید؟
آیا شما هم توهم عاشقی دارید؟ در داستانهای عاشقانهای که از کودکی شنیده ایم جدایی جزء جداییناپذیر عشق است و عقل و آرامش هم با این احساس میانهای ندارند. برای خیلی ها وارد شدن به دنیای عشق و ازدواج میتواند به معنای ورود به یک دنیای پر از رنج و آسیب باشد اما روانشناسان با این روایتهای ادیبانه میانهای ندارند. آنها وابستگی عاطفی ای را که شما را رنج دهد عشق نمی دانند. این نشانه ها را بخوانید و اگر در خودتان یافتید بدانید توهم عشق دارید و در رابطه ای بیمار قرار گرفته اید که هر چه سریعتر باید با یک نه قاطع خود را از آن بیرون بکشید. به ازدواج منتهی شدن این روابط نتایج بدی برایتان خواهد داشت. کمبودهایتان را جستجو می کنید؟ وقتی صحبت از عشق به میان میآید، در ذهن اغلب ما رابطهای تداعی میشود که بتواند جای تکههای گمشده پازل زندگیمان را پر کند. اگر پیش از این از محبت بیبهره بودهاید به دنبال یک عاشق مهربان و همیشه بخشنده میگردید و اگر هیچکس در سالهای کودکی و بعد از آن بر رفتارها و زندگیتان نظارت نکرده باشد و آزادی بیقید و شرطتان را محدود نکرده باشد، احتمالا به دنبال یک عاشق مقتدر میگردید که تکتک رفتارهای شما را زیر ذرهبین بگذارد. اگر احساس میکنید در زندگیتان آنطور که میخواستید حمایت نشدهاید و کسی از شما مراقبت نکرده، احتمالا به یک مرد کنترلگر دل میبندید اما صبر کنید. نیاز شما به کنترل شدن به معنای عاشق بودنتان نیست. شریکی که برای زندگیتان انتخاب میکنید باید در کنار شما قرار بگیرد نه در مقابلتان. پس نام نیازتان به کنترل شدن را عشق نگذارید. اشکتان را درمیآورد؟ با فکر کردن به او بغض گلویتان را میگیرد و این عشق به جای آنکه انرژیتان را بیشتر کند به غمهایتان افزوده است؟ دستتان به کار نمیرود، میلی به بودن در کنار دیگران ندارید و تنها یک اتاق ساکت میخواهید که در آن به غم عشقتان پناه ببرید؟ اگر این رابطه شما را به گروه عاشقهای بدحال وارد کرده و همراه با حس دوست داشتن، احساسات تلخ و متناقضی را تجربه میکنید بهتر است نام «عشق» را روی این حال و هوایتان نگذارید. دوست داشتنی که با بدحالی همراه میشود، عشق نیست بلکه حسی است که نیاز روان آسیبدیده شما به خودآزاری را برآورده میکند. اگر عشق در زندگی شما ابزاری برای زجر کشیدن است، بهتر است به جای پر و بال دادن به آن از یک روانشناس وقت ملاقات بگیرید. احساس دوست داشتنی که بعد از شدت گرفتن نام عشق را به خود میگیرد، قرار نیست شما را از پا دربیاورد بلکه باید انرژی تازهای را به زندگیتان تزریق کند. عشق را گدایی میکنید؟ اگر در جریان زندگی آنقدر تحقیر شده باشید که احساس کنید شایسته دوست داشته شدن نیستید با پیدا شدن مردی که به شما میگوید دوستتان دارد و برایش از هرچیزی با ارزشتر هستید، چشمهایتان را بر واقعیت میبندید و عاشقش میشوید. تصور اینکه فرد مقابل تنها کسی است که میتواند به شما دل ببندد باعث میشود هر روز بیشتر از قبل احساس عاشق بودن را به خود تلقین کنید. در چنین شرایطی شما به اینکه او تا چه اندازه همراه خوبی برایتان است، تا چه اندازه سبک زندگیاش شبیه شماست و تا چه اندازه به شما احترام میگذارد توجهی نمیکنید و به هیچ قیمتی حاضر نمیشوید عشق گرانبهایی که بالاخره در خانه شما را هم زده از دست بدهید. البته ماجرا به این جا ختم نمیشود و با وارد شدن به رابطهای که میترسید از دستش دهید، مدام به این شاهزاده سوار بر اسب باج میدهید و میخواهید با محبت بیاندازه او را به خود وابستهتر کنید یا با سکوت در برابر آزارهایش راه خروج را بر او ببندید. به جای آنکه عشق را از دیگران گدایی کنید و به فکر بستن راه فرار معشوقتان باشید، در وجودتان به دنبال دلیلی بگردید که شما را شایسته دوست داشته شدن میکند. ماندگار کردن فرد مقابلتان در رابطه و سرازیر کردن محبت نامحدود و بیقید و شرط به سمتش به معنای وارد شدن شما به یک رابطه عاشقانه نیست. عشق هیچوقت نمیتواند یکطرفه ایجاد شود یا دوام بیاورد. در عشق ذوب شدهاید؟ فکر میکنید کسی که حالا کنارتان است، تنها مردی است که میتواند خوشبختتان کند. احساس میکنید هر روز که میگذرد جام عشقتان لبریزتر میشود و تصور میکنید هیچ اتفاقی و هیچ تغییری نمیتواند این حس را از شما بگیرد. گرفتار شدن در احساسی که تصور میکنید پایانناپذیر است به معنای عاشق بودن شما نیست. متاسفیم که ناامیدتان میکنیم اما عشق رمانتیک واقعا متعلق به قصههاست. عشق نمیتواند به شرایط و تغییراتی که فرد مقابلتان میکند بیارتباط باشد. اگر فرد مقابلتان شما را آزار دهد، سرد شود یا به شما پشت کند، باز هم نمیتوانید به بهانه غرق بودن در عشق او را از رفتارهایش جدا کنید و تصویری که خودتان از او ساختهاید را ستایش کنید. عاشق شدن حسی نیست که از ناکجا یک دفعه به قلب شما الهام شود. برای آنکه چنین احساسی در شما ایجاد شود و بتوانید آن را حفظ و پربارتر کنید باید دلایلی هم داشته باشید. ضربالمثل «خدا یکی، یار یکی» را فراموش کنید و تصور نکنید کسی که در نگاه اول شبیه مرد رۆیاهایتان بوده در هر شرایطی میتواند مرد زندگیتان باقی بماند. به آزارهایش وابستهاید؟ اگر بعد از جدا شدن از همسر یا نامزدتان در خیال آزارهایی که به شما میرساند غرق میشوید و حتی برای ناسزا گفتنها، بیوفاییها و سردیهایش دلتنگ میشوید، به احساسی که دارید شک کنید. «جلاد عشق» هیچ شباهتی به احساس آرامشبخش دوست داشتن که میتواند به زندگیتان رنگ دهد، ندارد. در چنین رابطهای، این عاشق نیست که با تاثیر گذاشتن بر شما و زندگیتان محبت شما را از آن خود میکند بلکه این شما هستید که به خاطر خلاها و ضعفهایی که دارید به یک رابطه آزاردهنده و بیمارگونه نیاز پیدا میکنید. یک بار این احساس را برای خود تعریف کنید و بگویید وقتی از عشق حرف میزنید از چه حرف میزنید؟ اگر از عهده پاسخ دادن به این سۆال برنمیآیید، بیشتر مراقب باشید. شما ممکن است هر حس متفاوتی را با عشق اشتباه بگیرید یا آن را از روی احساسات دیگران کپی کنید، یعنی با دیدن عاشقهای آزار دیده اطرافتان تصور کنید این احساس واقعا همان چیزی است که آدمهای آسیبدیده اطرافتان در حال تجربه آن هستند. منبع: سیب سبز
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
مهارت های اساسی و مهم گفتگوی همسران در زندگی زناشویی
یکی از مهارتهای مهم و اساسی در زندگی زناشویی گفتگوی همسران با یکدیگر است. این مهارتها تنها روشی آگاهانه و تنظیم شده برای ایجاد ارتباط است، اما تنه درختی به شمار می رود که از آن تمامی مهارتهای دیگر شاخه می گیرد، منشعب می شود و روشی اساسی برای حفظ ارتباط و کار روی مشکلات است. در واقع، فرآیندی سه بخشی است که شامل آیینه سازی،اعتبار بخشی و همدلی است. اگر شما و همسرتان می خواهید با یکدیگر روراست تر و صادق تر باشید و امیدوارید که چنین شرایطی بین تان به وجود آید، باید بر مهارت اساسی و اولیه مسلط شوید که شما را قادر می سازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنید این مهارت چیزی جز شنیدن حرفهای یکدیگر نیست. در واقع قابلیت و توانایی گوش دادن به حرفهای یکدیگر پایه و اساس آینه سازی است. منظور از اعتبار بخشیدن هم این است که تجربه درونی همسرتان از دیدگاه او معنا و مفهوم دارد. شما در اعتبار بخشیدن به ارتباطی که با همسرتان دارید در واقع خود را جای او می گذارید از دید او شرایط را می نگرید و آنگونه درک خود را به او انتقال می دهید که به نظر او برایش درست و صحیح است. همدلی سومین و آخرین بخش از گفتگوی همسران است. پس از شنیدن و انعکاس حرفهای همسرتان و تایید یا اعتبار بخشی دیدگاههایش، همدل بودن با او یعنی فرآیند مجسم کردن احساسی که بیان می کند و گاهی حس و تجربه کردن آن در وجود خویش است. در کار همدلی با یکدیگر هم زن و هم مرد از لحظه جدا بودن از یکدیگر فراتر می روند و به راستی وحدت و یگانگی حقیقی را تجربه می کنند. این سطح عمیق از ارتباط دارای قدرت تاثیر گذاری شایان توجهی است. در عمل، بیش تر زوجین نمی دانند چگونه پیام شان را به صورت شفاف و بدون آلودگی و ابهام، ارسال یا دریافت کنند؛ علت ادراک اشتباه ، این است که پیامها به صورت گنگ ارسال می گردد و طرف مقابل ناچار می گردد که با استفاده از تجربه های قبلی و خاطرات زندگی خود، پیام ما را حدس زده و تفسیر و تعبیر و سپس دریافت کند. بدون مبالغه، اساس بسیاری از سوء تفاهم های زناشویی، به خاطر ارسال پیام های گنگ و آلوده است. دقت کنید روزانه چند بار از عبارات مبهم استفاده می کنید؛ اصطلاحاتی مانند «این چه وضعیه؟»، «تو و این کارها!»، «باشه، بعداً می فهمی!»، «درست حرف بزن!»، «این جوری نباش!»، «خُب باشه!»، «فهمیدم با تو چی کار کنم!»، «واقعاً که!»، «این شد زندگی؟»، «دیگه بسکن!» و… متأسفانه ما از عبارات گنگ، بسیار زیاد استفاده می کنیم و نه تنها نمی توانیم احساس و فکرمان را به دیگری انتقال دهیم، بلکه موجب سوء تفاهم، دعوا، کینه و نفرت هم می شویم. برای نجات از عوارض بسیار بد پیام های گنگ، باید آموزش ببینیم که پیام ها را شفاف ارسال کنیم و برای شفاف کردن پیام، باید لایه های آن را بشناسیم. معمولاً در هر پیامی، چهار لایه وجود دارد؛ لایهی اول، آن چیزی ست که عیناً اتفاق افتاده و ما شاهد آن بودیم، به عنوان نمونه خانم شاهد این بوده که همسرش به جای ساعت 9 شب، ساعت 10 شب به منزل آمده است. این لایه را لایه ی «مشاهده» می نامیم. لایه ی دوم، حس و حالی است که براثر مشاهده، در فرد به وجود می آید، برای نمونه، احساس افسردگی، تنهایی یا احساس بی محبتی. لایه ی سوم، فکر و باوری است که در ذهن ما پدید آمده است، برای نمونه خانم فکر می کند که همسرش، او را دوست ندارد و برای همین است که دیر به منزل می آید و لایه ی چهارم، نیازی است که فرد پیام رسان دارد، برای نمونه نیاز خانم به این که همسرش دوستش داشته باشد. درواقع، همین چهار لایه ی پیام است که به جای این که شفاف ابراز شود، به صورت یک پیام گنگ و آلوده در میآید. ارسال صحیح پیام خود یعنی مشاهده، احساس، باور و نیازمان به طرف مقابل، تنها با ارسال شفاف پیام امکان پذیر است. چون به ارسال پیام های گنگ و آلوده عادت کرده ایم، ممکن است ابتدا نیاز به تمرین داشته باشیم اما پس از انجام تمرین های لازم، قادر خواهیم بود با دنیای پیرامون مان رابطه ی درستی برقرار کنیم. شاید برخی تصور کنید بیان چهارلایه ی پیام، کمی دشوار و مکالمه را مصنوعی می سازد چون جمله هایی که نقل کردیم، بریده بریده به نظر می رسد اما پس از مدتی، تمرین چهار لایه ی پیام در عبارت ساده تری نیز تنظیم و ارسال می شود. منابع: ماهنامه شادکامی و موفقیت/تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
چه کسی معرف ازدواج شما است؟
چه کسی معرف ازدواج شما است؟ تا یکی، دو دهه قبل، آدم ها سعی می کردند از محدوده کوچه و شهرشان دورتر نروند. به همین دلیل به خواستگاری آشنایان و اقوامشان می رفتند و کسانی را برای زندگی آینده انتخاب می کردند که تا حدودی آنها را می شناختند یا از طریق واسطه هایی می توانستند در موردشان اطلاعاتی کسب کنند. اما این روزها، در جامعه ای با کلانشهرهایی که دیگر امکان آشنایی های قبلی در آنها وجود ندارد، اوضاع کمی متفاوت تر شده. در چنین جامعه ای قدم برداشتن برای ازدواج، نیازمند پیش زمینه و فراهم کردن مقدمات یک آشنایی قبلی است. معرفی، یکی دیگر از روش های آشنایی است که مزایا و معایبی دارد. در این روش ما اصلا نباید به معرف توجه کنیم. مثلا میان معرفی استاد دانشگاه مان یا سوپری سر کوچه مان نباید برتری قائل شویم بلکه باید به خود شخصی که معرفی شده توجه کنیم و در این مورد خودمان و خانواده مان به طور مستقل تصمیم بگیریم. متاسفانه در جامعه ما اغلب افراد تحت تاثیر معرف قرار می گیرند درحالیکه برای داشتن ازدواجی موفق، خود ما باید همه چیز را بررسی کنیم و تصمیم بگیریم. واسطه خوب چه کسی است؟ یک واسطه خوب و مطمئن باید متدین، عاقل، فهیم، دلسوز و خیرخواه باشد، معیارهای اصلی و حقیقی ازدواج را بشناسد، نقاط ضعف و قوت دو طرف را بداند، کاملا با خلقیات، روحیات، فرهنگ و مذهب خانوادهها آشنا باشد و بسیار سنجیده و عاقلانه طرفین را آگاه سازد. فرد واسطه براساس تفکر، فرهنگ و ویژگی های مذهبی خود دو نفر را به هم معرفی میکند و ممکن است طرفین را به درستی نشناخته باشد، بنابراین نمیتواند تضمینکننده موفقیت در ازدواج باشد. در واقع بعد از معرفی این شما هستید که باید تحقیق را شروع کنید، یکدیگر را محک بزنید و بشناسید و طرف مقابل را با اعتقادات و روحیات خود بسنجید و در نهایت تصمیم بگیرید. واسطه ها چند گروه اند. عدهای خیرخواه و آگاهند. پس میتوان به آنها اطمینان کرد. عدهای خیرخواه اما نا آگاهند. اعتماد به این افراد خسارت بار و موجب پشیمانی است. عدهای درست مثل بنگاه املاک عمل میکنند. یعنی همه تلاششان در پی تحقق معامله و رسیدن به سود و منفعت مالی است اینها هم خطرناکند. گروه دیگر سوءنیت دارند یعنی با حیله و دغل سعی میکنند به اهداف و منافع شوم خود برسند. این گروه سرشار از بخل، کینه و حسد بوده و هدف اصلی آنان نابودی خانوادهها است. این دسته بشدت غیرقابل اعتماد بوده و باید از آنها ترسید. در نهایت میتوان گفت که انتخاب یک معرف امین و خیرخواه خود نیز به اندازه انتخاب یک همسر مناسب سخت است. کلا در فضای معرفی بهتر است معرف ها در سنین بالایی باشند، خودشان ازدواج کرده باشند و تجربه زندگی مشترک را داشته باشند. درصورتی که افراد در سنین پایین تر معمولا بدون تجربه و تحت تاثیر احساسات این کار را انجام می دهند چه کسانی معرف های خوبی نیستند؟ معرفی همسالان به همسالان در گروه های همکلاسی و گروه های دوستی هم از دیگر شیوه های معرفی است اما در این فضای معرفی، ممکن است آسیب هایی اتفاق بیفتد. وقتی همسالان کسی را به هم معرفی می کنند، معمولا تحت تاثیر فضایی عاطفی هستند و ممکن است به انگیزه شخصی این کار را انجام دهند. متاسفانه در جامعه ما اغلب افراد تحت تاثیر معرف قرار می گیرند درحالیکه برای داشتن ازدواجی موفق، خود ما باید همه چیز را بررسی کنیم و تصمیم بگیریم. کلا در فضای معرفی بهتر است معرف ها در سنین بالایی باشند، خودشان ازدواج کرده باشند و تجربه زندگی مشترک را داشته باشند. درصورتی که افراد در سنین پایین تر معمولا بدون تجربه و تحت تاثیر احساسات این کار را انجام می دهند. معرفی، یکی از اتفاقات خوبی است که در جامعه روی می دهد و اگر وجود نداشته باشد، آمار ازدواج در جامعه کاهش می یابد اما باید توجه داشت که خانواده ها نباید در تصمیم گیری فرد به ازدواج با کسی که معرفی شده اصرار ورزند زیرا در نهایت خود او باید تصمیم گیرنده باشد. اما معرفی مورد ازدواج از سوی همسالان اغلب با مشکلات زیادی همراه می شود. دوستی ها به هم می ریزد و فضای خانوادگی درگیر تنش می شود. درکل معرفی در سنین پایین جالب نیست اما در سنین بالاتر، افرادی که سنشان از حدی بالاتر است، باید این روش معرفی را جدی بگیرند تا آمار ازدواج در جامعه در وضع نرمالی بماند. منبع: سیب سبز، پرسمان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
راه و رسم درد دل کردن نامزدها
شاید فکر کنید که دنیای شما و همسرتان، آنقدر با هم تفاوت میکند که حرفها و مشکلاتتان برایش قابل درک نخواهد بود اما اشتباه میکنید. اگر شما بخواهید و برایش تلاش کنید، فاصله تفکرات شما و همسرتان کمتر از چیزی خواهد شد که انتظارش را دارید. توصیه هایی برای دامادها او را در جریان قرار دهید نقش مرد داستانهای عاشقانه را بازی نکنید و فکر نکنید که یک تنه باید جور همه مشکلات را بکشید و نگذارید کسی از آنها خبردار شود. اگر نامزد شما از همین ابتدا در جریان مشکلاتتان باشد، حتی در صورتی که راه حلی برایشان نداشته باشد، درک احساستان برایش آسانتر خواهد بود. مشکلات شغلی، مسایل مربوط به زندگی آینده و نگرانی هایتان را با او در میان بگذارید و کمک کنید دید واقع بینانه تری نسبت به سقفی که زیر آن می رود پیدا کند. دعوا نکنید اگر موضوعی شما را آزار داده آن را پنهان نکنید. نه با دعوا و نه با تهدید بلکه در کمال دوستی و آرامش خواستهتان را به او بگویید. اگر کاری کرده که از آن ناراضی هستید و حرفی زده که شما را ناراحت کرده، سعی کنید بدون به تعویق انداختن این موضوع و انبار کردن ناراحتیهایتان روی هم در موردش با هم صحبت کنید. با زبان خودش وارد بحث شوید و نگذارید که انتقاد شما او را مضطرب یا ناراحت کند. وعده پوچ ندهید از ترس ناراحتی او یا ایجاد تنش در زندگی مسئولیتهایی که خارج از توانتان هستند یا برایتان فشاری غیرقابل تحمل دارند را قبول نکنید. مثلا صرفا برای خوشایند همسر آینده تان به او نگویید که برایش مراسمی خواهید گرفت که همه انگشت به دهان بمانند یا قول اجاره خانه در منطقه ای که در توانتان نیست ندهید. هرگز برای خوشحال کردنش وعدهای به او ندهید که عملی کردنش برایتان تبدیل به یک استرس بزرگ و فشار روانی شود. غمها و شادیهای رابطه را با هم تحمل کنید. از این طریق احساسات دیگری را بهتر خواهید شناخت و باعث خواهید شد که هر روز بیشتر از روز قبل به یکدیگر نزدیک شوید. واژه های مناسبی بکار ببرید اگر از گفتن موضوعی هراس دارید و فکر میکنید به رابطه شما آسیب میزند، سعی کنید که با زبان نامزدتان این حس یا این واقعیت را با او در میان بگذارید. خط قرمزهایش را بشناسید و بفهمید که مطرح کردن این موضوع با چه واژهها و در چه شرایطی به نفع رابطه شما تمام میشود. یادتان نرود در دنیای زندگی مشترک، هیچ حرفی نباید ناگفته بماند بلکه باید تمامی حرفهایتان را با زبان و حال و هوای مناسب خودش به زبان بیاورید. توصیه هایی به عروس خانم سربسته حرف نزنید زبان بیزبانی را فراموش کنید. مردها و زنها آنقدر تفاوت دارند که حتی گفتن شفاف موضوعات میتواند سوء تفاهمهای زیادی را میانشان ایجاد کند. پس با زبان چشم و ابرو با او حرف نزنید. موقعیت را بسنجید زمان مناسبی را برای حرف زدن انتخاب کنید. زمانی که خسته از سر کار آمده و یا روز سختی را در خانواده داشته وقت مناسبی برای گفتگو نیست. سعی کنید در شرایطی با او صحبت کنید که آرامش روانی داشته باشد و فضای عاطفیای میان شما حاکم باشد. احساسات تان را بیان کنید اگر به خاطر سکوتهای طولانیتان از احساسات منفی پر شدهاید، گناهش را بر گردن او نیندازید و با محکوم کردن و انگشت اتهام به سمت او گرفتن این گفتوگو را تمام نکنید. فقط احساسات و خواستههایتان را به همراه دلایلشان برایش توضیح دهید. شاید مجبور شوید بارها و بارها در موردش با او صحبت کنید، پس فکر نکنید که یک گفتوگوی چند دقیقهای رابطه شما را زیر و رو میکند. سرزنش نکنید اگر خواستهای از او دارید و قرار است کاری برایتان انجام دهد، باز هم به او یادآوری کنید و اهمیت این موضوع را برایش بهطور شفاف توضیح دهید. باز هم باید تاکید کنیم که فضای دعوا و سرزنش را فراهم نکنید و در کمال آرامش با او صحبت کنید تا در مقابل خواستههای شما احساس مسئولیت کند. انتظار نداشته باشید خودش حدس بزند از احساساتتان خجالت نکشید و فکر نکنید که بیمعنی یا بیاهمیت هستند. فکر نکنید که او باید احساساتتان را حدس بزند و اگر سکوت کرده است به خاطر این است که به آنها اهمیت نمیدهد. با اعتماد به نفس در موردشان با او صحبت کنید. شاید برخی از حرفهایتان بهنظرش عجیب، غریب و اغراق شده باشد پس باید توضیحاتتان را کامل کنید و بگویید که این مسائل چه تاثیری روی شما میگذارد. منبع: زندگی ایده آل
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
همسرتان را فراری ندهید!
همسرتان را فراری ندهید! آیا احساس می کنید همه زندگی شما شده نگرانی برای درست کردن مسایل و رویدادهای اطراف تا مبادا مساله ای پیش باید و رابطه شما و شریک عاطفی تان از این که هست، بدتر شود؟ شما به عنوان یک زن نگران از دست دادن مرد خود هستید؟ آیا حتی زمانی که در کنار هم هستید را به فکرهای منفی و اینکه در آینده چه می شود؟ یا چرا کمتر به من زنگ می زند؟ چرا مثل قبل همدیگر را نمی بینیم؟ سپری می کنید؟ اگر این احساسات برایتان آشنا هستند، باید بدانید همه آنها یک دلیل دارند، همه زن ها در همه زندگی خود در حال تلاش برای حفظ یک مرد عالی هستند، که این کاملا اشتباه است. شما به عنوان یک جنس لطیف، باید بیاموزید که احساسات قوی داشته باشید تا بتوانید در رابطه با مردها و نگهداری رابطه خود موفق تر باشید. ما در این مطلب چند راهکار می آموزیم. اما پیش از آن باید چند دلیل را بگوییم که چرا این راهکارها باعث می شوند تا مرد شما احساس کند نمی تواند حتی یک لحظه را نیز بدون شما زندگی کند. شما خواسته قلبی مرد خود را برآورده می کنید بسیاری از زنان چیز زیادی در مورد «خواسته های قلبی» مرد خود چیزی نمی دانند. آرزویی که مردها با همه وجود به آن اعتقاد دارند: یافتن یک قدرت پایدار و خواستنی در شریک عاطفی خود … چیزی که شما آن را برای همیشه داشته باشید و آن چیزی نیست جز اینکه برای خودتان ارزش و احترام قایل باشید. اما شما چطور می توانید این احترام به نفس را در خود ایجاد کنید؟ نخستین قدم توجه به خود و خواسته های خود است. زن ها عموما عادت کرده اند ابتدا به خواسته های مرد خود رسیدگی کنند و انصافا در این مسیر نیز با همه وجود تلاش می کنند. آنها تصور می کنند هر چه بیشتر به مرد توجه و نیازهایشان را برآورده کنند، در رقابت جلب توجه او و داشتن محبتش، برنده خواهند بود. اما این کارها دقیقه نتیجه عکس دارند. برخلاف تصور عموم، کلید دوباره شعلهور کردن احساسات مردان، دست برداشتن از اینگونه نگرانی ها، تحلیل ها و توجه ها است. کمی بی خیال این بشوید که او چرا اکنون همچون روزهای نخست مرا دوست ندارد و چرا به من آن توجه اولیه را نمی دهد. این نگرانی ها سم هستند. ذهن خود را تا این اندازه محدود نکنید. به مسایل دیگر هم فکر کنید. به خودتان، به نیازهایتان، به داشتن رابطه اجتماعی گسترده، دایره دوستان خود را توسعه دهید. به خود اجازه دهید آدم های دیگر را نیز ببینید. زندگی کردن را بیاموزید. همه زندگی در یک مرد خلاصه نمی شود. رها شدن را بیاموزید. وقتی شما در کنار علاقه به مردتان، نیازهای خود را نیز برآورده می کنید، مرد نیز کشش بیشتری برای نزدیک تر شدن به شما در خود احساس خواهد کرد. وقتی زنی باشید که برای خود و خواسته هایش ارزش قایل است و آنها را خوب می داند، مرد هم برای داشتن شما بیشتر تلاش می کند. وقتی شما به خود برسید، بیرون بروید و با دوستانتان در تماس باشید او متوجه می شود همه زندگی و وقت و لحظات خود را به او اختصاص نداده اید و این باعث می شود تا بیشتر در کنارتان باشد که مبادا شما را از دست بدهد. چرا همیشه این زن ها هستند که نگران از دست رفتن مردهایند؟ زیبایی و لطافت و جذابیت در زن ها است، پس با پرورش هر چه بیشتر آنها و ترکیب آن با چاشنی اعتماد به نفس، مردها را جذب خود کنید تا قلبا راه گریزی از شما نداشته باشند. ترک عادت های قدیمی وقتی مردی شما را ترک می کند، یا در آستانه جدایی قرار دارد باید قبول کنید که شما کاری کرده اید که موجب دوری او شده است. شاید با خود بگویید من چیزی کم نگذاشته ام، اما این دیدگاه شما است. باید ببینید او چه دیده که عزم رفتن کرده است. اگر می خواهید مرد خود را بازگردانید و همان هیجان های روزها، ماه ها یا سال های اول زندگی دونفره خود را دوباره تجربه کنید، باید از عادت های قدیم خود دست بردارید. ابتدا باید عادت های اشتباه خود را پیدا و درک کنید. یک سفر عمیق به درون خود داشته باشید و در مورد همه کارها، رفتارها و حرف های خود خوب فکر کنید. سپس با کمک مطالعه، مشاوره یا دوستان برای برطرف کردن عادت های بد تلاش کنید. باید بتوانید دوباره اعتمادبه نفس خود را بیابید. باید خودتان، استعدادها و مهارت های خود را ببینید و باور کنید. وقتی به این مرحله رسیدید، از تفکرات بیهوده ای که چرا زنگ نمی زند یا پیامک نمی دهد دست خواهید کشید. با این روش یاد می گیرید زندگی خود را بر وجود او تعریف نکنید که اگر با شما خوب رفتار کرد، حالتان خوب باشد و اگر بی محلی کرد، افسرده و غمگین شوید! یاد خواهید گرفت شادی ها و غم های زندگی شما کاملا به خودتان بستگی دارد. در این حالت همه روز و لحظه های خود را به او فکر نخواهید کرد. برای بیشتر بودن در کنار او برنامه ریزی نخواهید کرد. دیگر نگران حرف های خود نیستید که مبادا موجب رنجش او بشود. بیش از اندازه به او سرویس نمی دهید تا نظرش را جلب کنید. رسیدن به این درجه از تعالی روح باعث می شود تا مردتان بیشتر به سمت شما کشش داشته باشید و آن وقت است که می فهمید باید در درون خود چیزهایی را تغییر می دادید، نه در او. بروز احساسات به روش درست زن ها اصولا این هراس را دارند که آیا با نشان دادن احساسات واقعی خود، مرد او چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؟ اما باید این را بدانید که مردها به طرز عجیب و غیرقابل تغییری عاشق احساسات ذاتی زنان هستند. یعنی احساسات واقعی زنان را بیش از هر مورد دیگری دوست دارند. اینکه گاهی با بیان احساسات، مردها را از خود فراری می دهید، یک درام بیشتر نیست. از اینکه احساسات واقعی خود را نشان دهید هراسی نداشته باشید. اما این را هم در نظر داشته باشید که طوری رفتار نکنید که مورد قضاوت یا انتقاد قرار بگیرید. این را یاد بگیرید چطور احساسات را با او در میان بگذارید که درک منطبق داشته باشد. باید این حس را در مرد پدید بیاورید که همیشه نیاز با شما بودن را در خود حس کند. راه قلب او را بیابید و وارد شوید و همان جا بمانید. لازم نیست کار خاصی انجام دهید. فقط خودتان باشید و به روشی صحیح احساسات و تفکرات درونی خود را برای او بیان کنید. بگذارید خودِ واقعی شما را ببینید. حس های زنانه و نیازها و حرف های زن همیشه – از اول دنیا – برای مردها جذابیت داشته است. راه درست مطرح کردن را بیابید و دل همسر، نامزد یا شریک عاطفی خود را ببرید. فقط حرف نزنید به «خود»تان که در روزهای نخست همدیگر را ملاقات کردید، باز گردید. آیا در آن روزها مدام به او زنگ می زدید؟ آیا همه زندگی خود را بر اساس خواسته ها و توجهات او بنا کرده بودید؟ آیا خود و اعتماد به نفس خود را قربانی جلب توجه او می کردید؟ بدون شک هیچ کدام از این کارها را نمی کردید. هنگامی که برای نخستین بار او را ملاقات کردید، همه توجه شما بر خودسازی و ارتقا روح و ظاهرتان بوده است. در آن زمان دوست داشتید طوری باشید که او جذبتان شود. بیشتر به خود توجه می کردید. اکنون چرا این طور نیستید؟ دوباره به خود بازگردید. دوباره طوری رفتار کنید که گویا تازه با مرد خود آشنا شده اید و می خواهید زیرکانه و دوستانه، قلبش را تسخیر کنید. دوباره به خود، ظاهر و روح خود توجه کنید. آنها را ارتقا دهید. منبع:برترین ها
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
آیا آمادگی ازدواج با نامزدتان دارید؟
بعضی ها نظرات خاصی درباره این که آماده ازدواج هستند یا نه، دارند. بعضی ها می گویند آدم باید دستکم یکسال نامزد باقی بماند تا بفهمد آماده ازدواج هست یا نه. بعضی ها می گویند آدم باید از نظر مالی به ثبات مطلوبی رسیده باشد تا بتواند ازدواج کند. بعضی ها هم ممکن است بگویند وقتی همه شرایط جور باشد خود آدم می فهمد که آمادگی ازدواج را دارد. چه سئوالاتی می پرسیم؟ گاهی گیج کننده و طاقت فرساست که حتی خود آدم بتواند بفهمد آماده پذیرش مسئولیت ازدواج هست یا نه. همه جور سۆالی به ذهن آدم می آید. در این مواقع همه از خود می پرسند: آیا انتخابم درست است؟ آیا خیلی زود نیست؟ خانواده و دوستانم چه نظری درباره او دارند؟ آیا موقعیت مناسبی برای ازدواج است؟ آیا طرف مقابل این آمادگی را دارد؟ آیا واقعا آمادگی پذیرش تعهد را دارم؟ آیا به اندازه کافی راجع به نامزدم می دانم که با او ازدواج کنم؟ نکته:اینها پرسش های متداولی است که کسی که به فکر ازدواج است از خودش می پرسد. درواقع، یافتن پاسخ به بعضی از این سۆالها هم هست که کمکتان می کند بتوانید بفهمید آیا واقعا آماده ازدواج هستید یا نه. انتخاب درستی داریم؟ یکی از مهم ترین موارد درباره ازدواج این است که باید بتوانید به همسرتان متعهد باشید، خوشحال باشید و بتوانید طرف مقابل را دوست داشته باشید. بنابراین درنهایت، سۆال از «آیا آماده ازدواج کردن هستم؟» به «آیا آمادگی دارم با نامزدم ازدواج کنم؟» تغییر می کند.شاید خیلی راحت تر باشد که بتوانید تشخیص بدهید آماده ازدواج هستید یا نه، تااینکه بتوانید بفهمید آیا آمادگی این را دارید که با شخص خاصی ازدواج کنید یا نه. اگر کسی کاملا مطمئن نیست که آمادگی ازدواج را دارد ممکن است علت اصلی این باشد که نداند آیا خواستگارش درست همان کسی است که دلش می خواهد به او متعهد بشود. متأسفانه، خیلی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی ندارند. ممکن است دو نفر دوران نامزدی خیلی خوبی با هم داشته باشند اما بلافاصله بعد از ازدواج از هم جدا می شوند. این یکی از علت های اصلی است که باید از خودتان بپرسید «آیا آماده ازدواج کردن هستم؟» خیلی مردم مطمئن نیستند که آیا انتخاب درستی کرده اند. خوشبختانه کار ساده ای است که بفهمید آیا آمادگی دارید که با نامزدتان ازدواج کنید یا نه. فقط کافی است به چندین سۆال صادقانه جواب بدهید. هرچه بیشتر درباره اخلاق، رفتار و خلقیات نامزدتان بدانید بیشتر مطمئن می شوید که آیا می توانید با هم زوج خوبی باشید یا نه. اما در چنین شرایطی چه سۆالاتی که باید پرسید: تعجب نکنید اگر بگوییم برای اینکه تاحدودی در این باره مطمئن بشوید باید دست کم هزار سۆال بپرسید. جزئیات سۆالاتتان را خودتان باید با توجه به شرایط خودتان طراحی کنید. اما موضوعات اصلی که باید به آنها بپردازید اینها هستند: شخصیت؛ احساسات و عواطف؛ دین، مذهب و مسائل معنوی؛ اخلاقیات، ارزشها، و باورها؛ علایق؛ جذابیتها؛ بهداشت، عادات غذایی و سلامت فردی؛ تعطیلات؛ نوع برخورد با جشنها؛ خانه و زندگی در خانه؛ گذشته و آینده؛ سرگرمیها و اوقات فراغت؛ عشق، کارهای رمانتیک و قرارهای دوستانه و فامیلی؛ نحوه ارتباط برقرار کردن؛ شغل و تحصیلات؛ پول؛ بچه و تربیت بچه؛ عروسی و ماه عسل. منبع: سیب سبز
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
آیا با مرد کوچکتر از خود ازدواج کنیم؟
سن ازدواج و فاصله سنی مناسب میان زن و مرد یکی از عوامل مهمی است که رضایت از زندگی مشترک را تحت الشعاع قرار می دهد. متخصصین امر ازدواج معتقدند که اگر زوجین از نظر سنی با هم تناسب داشته باشد یعنی مرد با فاصله سنی مشخصی (بین 3 تا 7 سال) از زن بزرگتر باشد؛ از نظر عقلی، فیزیکی، تجربی، جنسی، هیجانات روانی و رفتارهای اجتماعی ـ اخلاقی نیز به هم نزدیک شده و با هم هماهنگ تر می شوند. همین امر موجب افزایش تفاهم و کاهش اختلافات و درگیری ها در زندگی زناشویی شان می شود. با همه این تفاسیر آنچه امروزه در جامعه ما باب شده است و روز به روز در حال افزایش می باشد ازدواج هایی است که در آن سن دختر خانم از آقا پسر بیشتر است. افرادی که به چنین ازدواج هایی رو می آورند معمولاً بر این باورند که سن امری شناسنامه ای بوده و هیچ تاثیری بر زندگی مشترک و موفقیت یا عدم موفقیت در آن ندارد. از دید این افراد موفقیت در زندگی مشترک تنها و تنها با تفاهم و درک متقابل حاصل می شود و این امور هیچ ربطی به سن و سال ندارند. در حالی که گمان این افراد صددر صد اشتباه است. حتماً می پرسید چرا؟ همانگونه که قبلاً اشاره شد تناسب سنی دختر و پسر با یکدیگر یکی از عوامل ایجاد تفاهم و تناسب بیشتر میان آن دوست. هر چقدر این فاصله سنی بیشتر و بیشتر شود میزان تفاهم میان زن و مرد کمتر می شود. چه برسد به اینکه تفاوت سنی از طرف دختر خانم باشد یعنی سن دختر خانم از آقا پسر بیشتر باشد. البته در این امر نیز مثل اصول و امور دیگر استثناهایی وجود دارد. یعنی ممکن است در اطراف شما چنین ازدواجی اتفاق افتاده باشد و طرفین هم از زندگی شان راضی باشند ولی به صرف این چند مورد نمی تواند ریسک کرد. شاید شما نتوانید مانند آنها درست انتخاب کنید و خوشبخت شوند. چرا پسر باید از دختر بزرگتر باشد؟ زیرا – دختر خانم ها به طور میانگین 2 الی 3 سال زودتر از آقا پسرها به بلوغ جسمی و جنسی و رشد عقلی، فکری، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و… می رسند، به همین دلیل زودتر از آقا پسرها به پختگی های لازم برای زندگی مشترک دست می یابند. – همانگونه که دخترها زودتر به بلوغ جنسی می رسند از آن طرف هم، نیازهای جنسی شان زودتر از مردان فروکش میکند. معمولاً خانم ها در میانسالی دچار سردی در روابط زناشویی می شوند. حال اگر سن مرد از زن کمتر باشد دوران سردی زن دقیقاً مصادف می شود با دوران گرمی و هیجان مرد و همین امر ستون های زندگی مشترک شان را متلاشی می کند. – خانم ها به علت زایمان، زودتر طراوت جسمی و شادابی خود را از دست می دهند. در نتیجه اختلاف سن مناسب باعث ایجاد توازن فیزیکی و موازنه در شکستگی صورت و اندام می شود. برخی از مشکلاتی که به دلیل بزرگ بودن زن از مرد در زندگی زناشویی حاصل می گردد – نقش زن و شوهری جای خود را به نقش «والد و فرزندی» می دهد. زمانی که زن از همسرش خیلی بزرگتر باشد چون بسیاری از امور را تجربه کرده است در دام پند و اندرز و بکن نکن دائمی می افتد. یعنی به جای نقش همسری، نقش مادری را در زندگی ایفا می کند. همین امر باعث ایجاد حس کودکی در مرد و سپس خشم و عصبانیت در وی می گردد. -زن برای اینکه از ارتکاب مرد به اشتباهات مادی و غیر مادی جلوگیری نماید مدام وی را کنترل می کند. کنترل دائم مرد نیز باعث خشم و عصبانیت وی و ایجاد اختلاف در روابط زناشویی شان می شود. -وقتی زن وارد دوره میانسالی می شود طبیعتاً دچار سردی در مسائل جنسی می شود. – زن برای پایداری زندگی و رضایت همسرش باید اقدام به امور و کارهایی نماید که مربوط به سن واقعی اش نبوده و برای جوانترهاست. ادامه این روند و بازی پس از مدتی زن را خسته می کند. -و … توجه: نکات هشدار دهنده ای که در بالا قید شد قابل تعمیم به همه افراد نیست. در این راستا میزان عقل و شعور طرفین، کم بودن فاصله سنی شان و … تاثیرات بسیاری بر موفقیت یا عدم موفقیت در زندگی مشترک دارد. منبع:تبیان
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
می خواهم ازدواج کنم تا…
می خواهم ازدواج کنم تا… در خواستگاری بهتر است بحث را دو بخش کنیم: مسائل فردی و مسائل عمومی مثل موقعیت خانوادگی، پول، محل سکونت و…؛ البته نباید فراموش کرد که نکات عمومی با همه اهمیتی که دارند، به اندازه مسائل فردی اهمیت ندارند. تو واجد شرایط نیستی! شما به عنوان پسر باید دختر را ببینید، با او صحبت کنید. در مورد افکار، اعتقادات و مسائل این چنینی با هم صحبت کنید. پسر باید خودش را معرفی کند؛ این معرفی هم یک معرفی شغلی برای استخدام نیست. باید توانایی این را داشته باشد که در یک محیط صمیمی و در عین حال نه خیلی خودمانی، خودش را به دختر و خانواده او معرفی کند؛ در این حد که من کی هستم، تحصیلاتم این است، اعتقادم این است و… و به این ترتیب خودش را به خانواده دختر معرفی کند. دختر هم همین طوری باید عمل کند. البته دختر معمولا مورد سۆال قرار میگیرد و خیلی لازم نیست خودش صحبت کند. اما پسر خوب نیست که در جلسه خواستگاری صحبت نکند. این معنی اش این است که موضوعی برای صحبت از خودش ندارد. به همین دلیل توصیه می کنیم خواستگاری نروید، اگر هنوز تکلیفتان با درس و سربازیتان معلوم نیست و کارتان هنوز مشخص نیست؛ یک روز خیاط، یک روز نقاش و… هستی. چون با این تنوع رفتاری و کاری در شرایطی که هنوز به ثبات کاری و فکری نرسیدهاید، اصلا واجد شرایط ازدواج نیستید. یکی از وظایف خانواده دختر هم همین است. تشخیص مشخص بودن وضعیت یا بلاتکلیفی خواستگاری که در خانهشان را زده. چرا الان اینجایی؟ یکی از سۆالهای مهمی که باید از پسر پرسیده شود، دلیلش برای ازدواج است و این که چرا این دختر را انتخاب کرده. خیلی از آدمها تعاریف و معانی مختلفی از ازدواج دارند. ممکن است دختر خانم، نقشی را از همسرش انتظار داشته باشد که پدرش آن جور بوده؛ یعنی در خانهشان همیشه یک کسی بوده که آنها را خوشحال کند و حالا در زندگی خانوادگی این انتظار را از همسرش دارد و اگر همسرش این طور نباشد، شرایط خیلی سخت میشود. گفت و گو در این مورد که توقع تو از نقش همسری چیست، گفت و گوی خیلی مفیدی است. بعضی از زندگیها حتی بعد از 24 سال از هم می پاشند. داستان بعضیها عشق است، داستان بعضیها علم است و داستان بعضیها هم معنویت؛ بعضیها ازدواج میکنند که به آرامش معنوی برسند، در حالی که همسری که انتخاب کردهاند خیلی مادیگراست. این توقعات و لینک کردن و سنجاق کردن همه چیز به هم باعث میشود که آخر سر نه دین بماند نه زندگی. آسیبشناسی این داستانها را میتوانید در کتاب «عشق داستان است» نوشته رابرت استرنبرگ بخوانید. اگر کسی باشد که طی چند ماه گذشته یک شکست داشته، توصیه این است که خودمان را بکشیم کنار چون او فعلا در دوران نقاهت به سر میبرد و هنوز کاملا خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلی مقایسه کند و این مشکل ایجاد میکند سۆالها و درخواست جوابها: بعضیها فقط کتاب خواندهاند و زیاد هم حرف میزنند اما خسته کننده و همه را گیج میکنند: «هدف من از زندگی این است که…» در حالی که خیلی راحت باید هدفت را برای طرف مشخص کنی: «من PHD گرفتم و انتظارم از همسرم این است که به پیشرفت من کمک کند». به این ترتیب همان ابتدای کار تکلیف طرف مقابل را مشخص میکند؛ یعنی انتظار ندارد که همسرش رفتارهای عجیب و غریب برای او انجام دهد. فقط از با او بودن، به دست آوردن شأن اجتماعی بیشتر میخواهد. درست است که اگر کسی مستقیما بگوید من برای رابطه زناشویی ازدواج میکنم، قشنگ نیست و در عمل هم هیچ کس نیست که این را بگوید و قصدش صرفا همین باشد. اما بیان همین مسأله نشان میدهد که طرف روی زمین زندگی میکند و خودش را روی مریخ تصور نکرده. این آدم با خودش روراست است. این که شما به عنوان خواستگار چهار تا جواب این طوری برای خود داشته باشید و خانواده دختر هم چهار تا سوال این طوری داشته باشند، خیلی مهم است. ضمن این که خانواده پسر هم باید سۆال کنند که شما تصمیمت در مقابل این حرفها چیست؟ حاضری با این شرایط ازدواج کنی؟ قبلا کجاها بودی؟ مسأله دیگر، روابط قبلی و پرسش از آنهاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است. اگر کسی باشد که طی چند ماه گذشته یک شکست داشته، توصیه این است که خودمان را بکشیم کنار چون او فعلا در دوران نقاهت به سر میبرد و هنوز کاملا خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلی مقایسه کند و این مشکل ایجاد میکند. البته یادتان باشد که جواب این سۆالها فقط با حرف زدن به دست نمیآید. باید بیشتر با هم همنشینی کنند و بعد، همه داشتههایشان را کنار هم بگذارند برای تصمیمگیری و حتی از مشاور کمک بگیرند. منبع: سایت دکتر شیری
کلمات کلیدی : ازدواج همسرداری
صفحه بعد
صفحه قبل
دفتر ازدواج 305 تهران
با مدیریت سید علی اکبر طباطبائی
بهترین لحظات عمر خود را با ما تجربه کنید...
امکانات دفتر
این ها برخی از امکانات دفتر ازدواج 305 تهران می باشد
انجام انواع مراسم عقد
انجام مراسم عقد در داخل و خارج از دفتر(حتی در ایام تعطیل)
سرویس دهی با پیشنهاد مشتری
سرویس دهی با پیشنهاد مشتری(عکاس ، فیلم بردار،نور افشانی ، آتلیه , …)
سفره عقد بسیار مجلل
دارای سفره عقد بسیار مجلل و شیک با سالن مبله و اتاق پاراو
دو فضا برای عقد
دارای دو فضا برای عقد با مساحت های مختلف با ظرفیت حدود 70 نفر
فضای مناسب برای پارک اتومبیل
فضای بسیار مناسب برای پارک اتومبیل در جلوی دفتر(بیش از 20 اتومبیل)
دسترسی آسان
در مجاورت سه اتوبان آزادگان همت و حکیم
تماس با ما
* نام :
* ایمیل :
تلفن :
* پیام :
طراحی وب سایت زرین پرتال